قصه درماني براي كودكان
اگرچه در روش قصه كودكانه درماني علاوه بر درمان مشكلات روان شناختي كودكان، آموزش آنان نيز لحاظ مي شود. استفاده از روش قصه درماني، تاثير زيادي بر اختلالات رفتاري كودكان همچون اختلالات اضطرابي، لجبازي و نافرماني مي گذارد و همچنين موجب بهبود علائمي همچون افسردگي، اضطراب و ترس در كودكان افسرده مي شود.
داستان كودكانه يا روايت گويي
قصه يا داستان در واقع نوشته اي است كه تفكر نويسنده، به شكل يك حكايت براي مخاطب روايت مي شود. اگر چه اين داستان تخيلي و غير واقعي بوده و يا در واقعيات زندگي همراه با تخيل وام گرفته شده باشد.
كتاب هاي داستاني و قصه ها براي خوانندگان مسائل مختلفي را در بسياري از حوزه ها همچون رفتارهاي حمايت كننده، ترس از تنهايي، رازها و ارتباطات و... شامل مي شود. به طور مثال ممكن است مطالعه يك كتاب به كودك جهت پيدا كردن مهارت "نه گفتن" كمك كند.
اهداف و ارزش هاي قصه گويي
قصه گويي در حقيقت به منزله فعاليتي بوده كه از انسان ها براي ساخت انسان كمك مي گيرد. شنيدن داستان موجب شكل گيري بهتر شخصيت افراد شده و نوعي روش، جهت افزايش درك رفتارهاي شناسي و عملي محسوب مي گردد.
قصه گويي به دليل نمايش بازخورد هاي شخصي، جهان پيرامون و شخصيت هاي متفاوت تعامل شخص با سايرين را نيز بهبود مي دهد.
به طور كلي گفته شده كه قصه ها به منزله چهار چوبي جهت خود پديد آيي و بالا بردن درك از خويش و بهبود روابط بين افراد مي شود. نوشتن داستان به ويژه اگر شخص زندگي خود را روايت كند موجب انسجام بهتر تخيلات، افكار و اتفاقات شده كه در نهايت ارتقا خودآگاهي شخص را به دنبال دارد.
ارزش هاي بنيادين كمك گرفتن از استعاره ها، قصه گويي به گفته باركر در روان درماني شامل موارد زير است:
- به نمايش درآوردن نكات و مسائل مهم زندگي
- كمك به اشخاص جهت شناختن بهتر خويش
- مطرح كردن راه حل هايي براي رفع مسائل و مشكلات خود
- دادن ايده و تفكرات جديد و بديع و افزايش انگيزه براي تغيير
- مديريت نمودن روابط و روش هاي درماني
- تثبيت راهنمايي ها
- كم كردن مقاومت براي پذيرفتن تغييرات
- دادن چهار چوب و سازمان دادن مشكلات و مسائل شخصي
- بازسازي نمودن خويشتن (Ego)
- الگو سازي شيوه اي از طريق برقراري ارتباط با ديگران
- يادآوري توانايي ها و استعداد هاي فرد
- كاهش حساسيت نسبت به ترس هاي شخصي
اغلب با شنيدن اصطلاح قصه گويي، آن را جز ارتباط هاي جدي به حساب نمي آورند و به آن به منزله يك سرگرمي نگاه مي كنند. در صورتي كه روايت قصه ها به افراد كمك مي كند تا بياموزند در اين جهان چگونه باشند و ديد خود را نسبت به واقعيت ها عوض كنند. در حقيقت مي توان قصه ها را به عنوان باورهاي افراد درباره خويشتن، محسوب كرد.
موضوع قصه هاي كودكان اغلب درباره انسان ها، حيوانات، موجودات غير واقعي و اشيا همچون گل، ماشين و... است. اين موضوعات در قصه كودكان از شخصيت، تفكر، باور، احساس و رفتار برخوردارند. زماني كه يك داستان براي كودك بيان مي شود، او سعي مي كند كه با شخصيت ها و حوادث قصه، همانند سازي كند و اين همانند سازي باعث فرافكني در زندگي شخصي او مي شود.
روان درمانگران با روايت قصه و داستان به حل مسائل و مشكلات افراد كمك مي كنند. در كتاب "انسان و سمبل هايش" كارل يونگ اشاره مي كند كه انسان ها اگرچه تفاوت هاي زيادي در فرهنگ و مذهب دارند اما اشتراك بسياري در ضمير خودآگاه خود دارند. ايشان اعتقاد دارند كه افراد، سمبل هاي يكسان يا مشابهي را به كار مي برند كه نشان دهنده هر دو جنبه والا و مست حيات رواني انسان است.
از مشهور ترين روان شناساني كه روش قصه درماني براي حل مشكلات كودكان استفاده مي كرد، مي توان برونو بتلهايم، درمانگر كودكان روان پريش را نام برد. ايشان معتقد بودند يكي از سختي هاي آموزش كودكان، كمك به آنان جهت به دست آوردن درك مفهوم زندگي و رسيدن به بلوغ رواني است.
ايشان در كتاب برجسته اش "كاربردهاي افسونگري" مي نويسد: علاوه بر نقش مهم و برجسته سرپرستان كودكان، ميراث فرهنگي كه به شكل قصه روايت مي شود، باعث معنادار شدن زندگي آن ها مي شود.
وي اعتقاد دارد زماني كه كودكان را با ادبيات آشنا كنيم، داستان و قصه ها براي آن ها جذابيت بيشتري پيدا مي كند. ايشان همچنين مي نويسند: در قصه گويي فقط ترويج اخلاقيات مطرح نبوده بلكه قهرمان قصه براي كودكان از جذابيت خاصي برخوردار است و آنان در تمام مبارزات، خود را در نقش قهرمان داستان تصور مي كنند. به دليل اين هم ذات پنداري، كودكان فكر مي كنند كه قهرمان قصه از اتفاقات مختلف دچار زحمت شده و سرانجام پيروزي كسب مي كند.
از اين داستان هاي نمادين مي توان شنل قرمزي را نام برد. در اين قصه شنل قرمزي براي سر زدن به مادر بزرگ پير خود به كلبه اي در آن سوي جنگل مي رود. او بسيار مهربان است ولي نصيحت هاي مادر را به سرعت فراموش مي كند و به دليل اعتماد بي جا به گرگ، جزئيات منزل مادر بزرگ را به گرگ مي گويد، گرگ نيز اول مادر بزرگ شنل قرمزي و سپس خود او را طعمه كرده و مي خورد.
چنان چه دوستان شنل قرمزي، به موقع نمي رسيدند بايد شاهد پايان غم انگيزي براي اين قصه باشيم. در آخر شنل قرمزي مي آموزد اگرچه دوستي مسئله بسيار با ارزش و خوبي است ولي اعتماد به هر شخصي كه از راه رسيده، كار بسيار اشتباهي است. قصه شنل قرمزي ممكن است در ظاهر بسيار پيش افتاده باشد ولي روايت آن براي مخاطبان اين مفهوم را مي رساند كه هر كس شايستگي دوستي را نداشته و اعتماد به غريبه ها ممكن است تاوان سنگيني به دنبال داشته باشد.
قصه و داستان با داشتن پيام هاي روان شناختي مهم به كودكان كمك مي كند كه بيشتر با مفاهيم ضمير ناخودآگاه آشنا شوند و بر مشكلات روان شناختي رشد پيروز شوند.
كودكان ۲ ساله تمايل زيادي به شنيدن قصه همراه با تحرك دارند. داستاني كه براي كودكان نوپا انتخاب مي شود نبايد طولاني و يا پيچيده باشد و اغلب در داستان هاي مناسب آن ها به كارهاي روزمره همچون تهيه كردن غذا و يا پخت آن اشاره مي شود.
با رشد كودك و افزايش سن او مي توان داستان هايي را انتخاب كرد كه حوادث و شخصيت هاي بيشتري دارند. به عنوان مثال اغلب كودكان ۳ ساله دوست دارند داستاني را بشوند كه درباره كودكي خود و يا ديگر اعضا خانواده باشد.
بهتر است تا سن ۷ سالگي، قصه ها به شكل آهنگين و ريتميك براي كودكان گفته شود به طوري كه كلمات مهم و كليدي مدام تكرار گردند. براي اين كودكان، اغراق در بيان و روايت داستان با حركات بدن بسيار مهم است به دليل اينكه باعث پرورش تخيل آن ها شده و رابطه بهتري را بين قصه گو و كودك نيز به وجود مي آورد.
رودلف اشتانير، سازنده مدارس والدورف، بيان مي كند كه كودكان پيش دبستاني به حركات بياني با دست، تغيير در حالت، احساس با چهره و شنيدن صداهاي زمينه و جلوه هاي صوتي علاقه بسياري دارند. براي ملموس كردن شخصيت ها و اتفاقات داستان ها مي توان از اين عناصر كمك گرفت. بهتر است كه در اين روايت يك داستان از اين عناصر مشابه هم استفاده گردد و تا كودكان نيز آنها را بياموزند و در ذهن آنها ثبت شود.
تطابق يابي يكي از عناصر مهم در روايت قصه به شمار رفته و به آن نيروي نفوذ و تاثير مي دهد. زماني كه كودكان قصه اي را مي شنوند به شكل مداوم بين آنچه كه در حال شنيدن آن هستند با خاطرات خود پيوند برقرار مي كنند و در ذهن خود اقدام به پردازش تجربيات شخصي و اتفاقات داستان كرده تا رابطه اي بين آنها بيابند.
به طور مثال اگر يك كودك عبارت "سگي بزرگ و خشمگين" را بشنود به تطابق يابي در اتفاقات گذشته خود مي پردازد تا مفهوم اين عبارت را درك كند. بنابراين شنيدن اين عبارت براي هر كودك تصوير متفاوتي را يادآوري مي كند.
فرآيند تطابق يابي در ضمير ناخودآگاه فرد اتفاق مي افتد، به عنوان مثال زماني كه اتفاق مشابهي كه براي كودكان به وجود مي آيد خاطره مشابه كه در گذشته اتفاق افتاده را به خاطر مي آورند و دوست دارند كه آن را براي بقيه بيان كنند.
قصه گويي و قصه درماني در چند سال گذشته جهت درك رفتار انسان در بخش هاي مختلف روان شناختي افزايش يافته است، به عنوان مثال رشد هويت به عنوان شاخصي از ساخت داستان زندگي است و آسيب شناسي نيز نمونه اي از قصه هاي زندگي به شمار رفته كه در مسير درست قرار ندارند و روان درماني نيز به عنوان تمريني جهت بهبود و بازسازي داستان زندگي محسوب مي گردد.
قصه درماني با فرضيه هاي بسامد رنيسم با فرانو گرايي تطابق دارد كه در بسامد رنيسم اين اعتقاد وجود داشته كه هيچ گونه حقيقت مطلقي وجود نداشته و روايت داستان و قصه به منزله فضاي آزادي جهت عمل كردن تلقي مي شوند.
در روان شناسي رويكردهاي داستاني بر چند محور تمركز دارند:
- كمك گرفتن از روايت داستان و قصه به عنوان يك روش درماني در روان درماني فردي و خانوادگي كاربرد دارد.
- از قصه و داستان براي تشخيص استفاده مي شود.
- آموزش و رشد استعداد هاي كودكان با كمك روايت قصه هاي مختلف نيز صورت مي گيرد.
به همين دليل تعداد زيادي از محققان براي ارزيابي باليني از داستان و قصه گويي كمك مي گيرند. همچنين مشخص شده كه مي توان با بسط داستان ها مي توان افكار انسان ها را تغيير داد.
روايت داستان يكي از محورهاي روان شناختي پايه بوده و افراد با قصه ها به سازماندهي تجربيات خود مي پردازند و به اين شكل به اتفاقات مفهوم مي دهند و به پيش بيني موقعيت هاي مختلف مي پردازند. به همين دليل قصه هاي شخصي به عنوان قسمتي از داستان مشترك زندگي انسان ها در كمك بافت فرهنگي به شمار مي رود.
قصه درماني
در چند سال اخير قصه درماني به عنوان روشي در متد بازي درماني كودكان، عنوان شده است. ● با كمك اين روش روان شناسان سعي مي كنند كه توجه شنوندگان را به اين قضيه معطوف كنند كه فقط اين مشكل در آن ها وجود نداشته و افراد بسياري نيز همچون آنان درگير اين مشكلات هستند.
اين طرز تفكر، موجب آرامش خيال كودكان شده و به آنان براي موفقيت و غلبه بر مشكلات كمك شاياني مي كند. روايت داستان و قصه به كودكان آموزش مي دهد كه مشكلات جزئي از زندگي هستند و همواره بايد با آن ها به مبارزه پرداخت و در صورتي كه فرد با مشكلات به شكل ثابت و محكم بجنگد بر تمام آن ها فائق شده و پيروزي از آن او خواهد شد.
- قصه درماني همچنين موجب انتقال بسياري از مفاهيم آموزشي در حوزه هاي مختلف فرهنگ، اخلاق، بهداشت و يا ساير علوم مي گردد بدون اينكه به شكل مستقيم باورهاي كودك را هدف قرار دهد و يا مقاومت ذهني و لجبازي او را در پي داشته باشد.
- از ديگر اثرات قصه درماني مي توان به ساخت الگوهاي مثبت و تاثير گذار جهت زندگي سالم تر اشاره كرد. اكثر كودكان و نوجوانان در طي زمان، براي خود الگوهاي مختلفي بر مي گزينند و آن ها را در روياي هاي خويش نيز سهيم مي كنند. بنابراين اگر الگوهاي با ارزش بيشتر و مفهومي تر انتخاب شود موجب رشد كودك همراه قهرمان قصه شده و همچنين تجربياتي را بدون آزمون و خطا و از دست دادن بها نيز به دست مي آورند.
زمان كه يك قصه روايت مي شود، در واقع موضوعي شكل گرفته و اشخاص و اشيا داستان، متناسب با تفكر، هيجان و رفتارهاي خاصي بروز مي كنند و قصه اي مشابه با تجربيات زندگي افراد شنيده مي شود. در حقيقت قصه و داستان بر ۴ قلمرو از وجود انسان اثر مي گذارند:
- قلمرو شناختي: اين قلمرو قابليت قصه را در منتقل كردن دانش و بهبود فرآيند حل مسئله مشخص مي كند.
- قلمرو عاطفي: روايت قصه، پالايش بخش عاطفي-هيجاني و ايجاد اميد را به دنبال دارد.
- قلمرو بين فردي: شنيدن قصه ها موجب ساخت پيوستگي و ايجاد رابطه انساني-اجتماعي اشخاص به همديگر مي شود.
- قلمرو شخصي: قصه گويي بصيرت و بينش را در فرد افزايش مي دهد زيرا زماني كه شخص، خودش و مشكلات مرتبط با زندگي اش را در داستان ديگران ببيند، درك او از خود و مسائلش بيشتر مي شود.
استفاده از روش قصه گويي در مشاوره با كودكان، باعث كمك به آنان شده تا با احساسات، افكار و رفتارهايي مبارزه كنند كه قادر به صحبت مستقيم راجع به آن با كسي حتي مشاور نيستند.
روايت قصه و قصه گويي قدمتي به اندازه تاريخ بشر داشته به نحوي كه انسان ها از همان ابتدا زندگي و مسائل مرتبط با آن را در قالب قصه ها روايت مي گردند و قصه ها موجب شكل گيري زندگي بشر و تغيير و تحول آن شده اند.
قصه در واقع بازتابي از شخصيت افراد و تجربيات آن ها در زندگي است. زندگي شامل نظم بخشي و سازماندهي كردن تجربه هاي آن بوده و زماني كه از جهان، آگاهي كافي به دست نيايد، كمك گرفتن از تجربه ها لازم است و به اين شكل، تجربيات و اتفاقات زندگي افراد به قصه اي متفاوت تبديل مي شود.
روايت قصه زندگي افراد باعث كشف توالي و ارتباط هاي معني شده و به شنوندگان كمك مي كند كه نسبت به وضعيت خود، بينش عميق تري كسب مي كنند.
در حقيقت قصه ها به منزله سازه هاي تخيلي فرهنگي از جهت فردي و اجتماعي بوده كه مفهوم و نكات بسياري را در بر مي گيرند.
اشخاص بزرگي همچون جروم برونر، لكس وتيز و جكسوان، قصه گويي را به عنوان روش طبيعي جهت ساخت جهان به شمار مي آورند.
در اين نوع بينش از قصه براي آموزش درس هاس اخلاقي جهت سازماندهي يادگيري ها استفاده مي شود و در صورتي كه در قصه ها اعمال و پيامدهاي آن نيز ذكر شود، رشد اخلاقي نيز رخ خواهد داد.
از اين جهت اهميت روايت قصه در رشد اخلاقي افراد و جامعه در بين تعداد زيادي از افراد صاحب نظر بحث شده و در كتاب هاي ديني همچون انجيل و قرآن كريم براي آموزش روش درست زندگي و يافتن حقايق نيز از داستان هاي مردم در زمان ها و شرايط مختلف استفاده شده است. به همين دليل قصه گويي و شنيدن قصه ها يكي از شيوه هاي متداول جهت منتقل كردن تجربيات و سرگرمي مطرح است.
قصه گويي موجب پرورش تخيل كودكان شده و دنياي پيرامون را بهتر به آن ها مي شناساند. در حقيقت قصه و داستان به منزله پلي بين كودكان و جهان اطرافتان مطرح هست. اتفاقاتي كه در يك داستان رخ مي دهد نظم خاصي دارد كه مشكل كودك در اين توالي قابليت بروز پيدا مي كند و از شدت غم آن كاسته شده كه در كنار ساير متدهاي روان شناسي همچون رويكردهاي تخيلي، شناختي، رفتاري، آنان را براي مواجه با كمبود ترس و استرس ها آماده كرده و به شكل غير مستقيم به آن ها نيرو و اميد ارمغان مي دهد و موجب تغيير و تحول آنان مي شود.
حل مشكلات كودكان از طريق قصه گويي
از مشهورترين آزمون هاي فرافكن كودكان مي توان "اندر يافت موضوع كودكان" نام برد كه كودك زماني كه يك تعداد تصاوير مشخص را مي بيند داستاني متناسب با آن ها مي گويد و شخص متخصص نيز با تعريف اين قصه مشكلات عاطفي و رواني كودكان را متوجه شده و متناسب با آن روش درماني ارائه مي دهد. اين مسئله رابطه عميق قصه گويي و مشكلات رواني، شخصيتي و عاطفي كودكان را اثبات مي كنند.
مي توان براي كودكاني كه با ترس مواجه هستند از روش قصه درماني استفاده كرد. چنان چه داستان براي كودك تعريف شود و يا خود كودك به داستان پردازي بپردازد، در رفع اين ترس ها كمك فراواني مي شود.
به عنوان مثال بيان داستان ها درباره يك شخصيت كه ترس از تاريكي نداشته و توانسته بر مشكلاتش پيروز شود موجب شده كه كودك علاوه بر لذت بردن از همانند سازي ذهني با شخصيت قصه نيز همانند سازي نمايد و به اين شكل غير مستقيم مشكل ترس كودك رفع خواهد شد.
از مزيت هاي ديگر روان شناختي روايت قصه براي كودكان مي توان رفع نيازهاي عاطفي كودك، بهبود تعاملات اجتماعي، پرورش احساس زيبا شناسي و نوع دوستي، منتقل كردن ارزش هاي اخلاقي، انساني و در آخر اصلاح اخلاق و رفتار و رشد تخيل كودكان را نام برد.
روايت ۳ قصه كودكانه با خاصيت درماني
۱- قصه ني ني و سنجاب كوچولو
چند روز قبل، يك ني ني به خانواده سنجاب ها اضافه شد و سنجاب كوچولو بالاخره از تنهايي در آمد. ني ني سنجاب، خيلي نمكي و كوچولو بود و سنجاب كوچولو اين برادر تازه وارد را خيلي دوست داشت و از ديدنش سير نمي شد. همش سعي مي كرد كه ني ني را بغل كنه و براي بازي بيرون ببره كه مامان سنجاب نمي زاشت و يادآوري مي كرد كه به سنجاب كوچولو كه داداشت هنوز خيلي كوچولو و ريزه ميزه است، براي اينكه بتوني باهاش بازي كني بايد بزاري كه بزرگ بشود.
سنجاب كوچولو قصه خيلي دوست داشت كه مامانش باهاش بازي كند اما ني ني كوچولو كه همش بغل مامان بود اجازه بازي به مامان سنجاب نمي داد. سنجاب كوچولو هم به اتاق خودش رفت تا با اسباب بازي هايش سرگرم بشه اما خيلي زود از تنهايي بازي كردن خسته شد.
وقتي بابا سنجاب از سر كار برگشت، سنجاب كوچولو خيلي خوشحال شد و به سرعت به بغل بابا رفت. اما خستگي زياد بابا به سنجاب اجازه نمي داد كه با سنجاب كوچولو بازي كند. اما بابا سنجابه زماني كه نشست شروع به بغل كردن و بوسيدن با ني ني سنجاب كرد.
سنجاب كوچولو كه اين رفتار را ديد خيلي احساس ناراحتي كرد، به سمت اتاقش دويد تا روي رخت خوابش برود. مامان سنجاب بعد مدتي كه گذشت او را براي خوردن غذا صدا زد اما سنجاب كوچولو كه ناراحت بود جوابي نداد. بابا سنجاب هم گفت: سنجاب جان، بدو بيا كه فندق پلو غذاي مورد علاقه ات را مامان درست كرده اما باز صدايي از سنجاب كوچولو بلند نشد.
مامان و بابا سنجاب كوچولو رفتند به اتاق سنجاب كوچولو و ناراحتي اونو ديدند. بابا و مامان مدام سنجاب كوچولو را صدا زدند كه عزيزكم، سنجابكم، اما سنجاب كوچولو نه حركتي كرد و نه جواب داد.
سنجاب كوچولو كه غصه دار بود كم كم چشم هايش پر از اشك شد و گفت: شما ني ني كوچولو كه آمده ديگه منو دوست نداريد. مامان و بابا كه اين حرف را شنيدند به فكر فرو رفتند و بعد همزمان دست هاي سنجاب كوچولو را گرفته و بعد او را تاب دادند. اين حركت بابا و مامان، لبخند به لب سنجاب كوچولو آورد. مامان و بابا كه لبخند رو لبش ديدند بيشتر او را تاب دادند كه صداي بلند خنده هاي سنجاب را شنيدند.
ني ني سنجاب كه تنها مونده بود شروع به گريه كرد اما بابا و مامان به بازي با سنجاب كوچولو ادامه دادند. سنجاب كوچولو برادر ريزه ميزه اش را خيلي دوست داشت، گفت چرا صداي گريه ني ني را گوش نمي كنيد؟ برويم كه ني ني را آرام كنيم. حالا سه تايي مامان و بابا و سنجاب كوچولو با لب خندان رفتند كه با ني ني سنجاب بازي كنند.
۲- قصه سنگ كوچولو
يك سنگ كوچيك در يكي از روزها وسط خيابان رها شده بود، هر كسي به اون مي رسيد به سنگ ضربه اي مي زد و اون را به سمت ديگري پرتاب مي كرد. اين حركت ها ناراحتي و درد به سنگ كوچولو وارد مي كرد و كم كم از بدنش تكه هاي زيادي جدا مي شد و خودش از يك قسمت به قسمت ديگر مي رفت.
سنگ كوچولو دوست داشت كه ديگر سر راه مردم نباشه تا بقيه به او لگد نزنند. بعد از چند روز مردي سوار بر يك وانت پر از هندوانه از راه رسيد. با بلندگويي كه همراهش بود داد مي زد كه " مردم بياين كه هندوانه هاي سرخ و شيريني آوردم، هندوانه به شرط چاقو حراج شد".
خيلي از مردم هم براي خريد آمدند. فقط يكي از هندوانه ها براي مرد باقي ماند. مرد براي شكستن هندوانه به اطرافش نگاه كرد كه سنگ كوچولو را ديد و آن را داخل وانت كنار هندوانه گذاشت تا هندوانه نيوفتد.
مرد سوار وانت شد و به خارج شهر كنار رودخانه رفت تا هندونه بخوره. بعد كه هندونه از وانت پايين اورد، سنگ كوچولو را به سمت رودخانه پرتاب كرد. بعد از خوردن هندوانه، مرد سوار ماشينش شد و به سمت خونه اش حركت كرد اما سنگ كوچولو كه از شلوغي و لگد زدن مردم راحت شده بود بسيار خوشحال و خدا را بسيار شكر مي كرد.
سنگ كوچولو روزها و فصل هاي زيادي را كف رودخانه سپري كرد. جريان آب گاهگاهي باعث حركت و غلتيدن او روي سنگ هاي ديگر مي شد كه ناهمواري هاي بدنش نيز با اين حركات از دست رفتند و تبديل به سنگ صاف و صيقلي شد.
يك روز چند دانش آموز با معلم خود براي اينكه بفهمند چرا سنگ هاي كف رودخانه صاف و صيقلي هستند به كنار رودخانه آمدند. يكي از اين دانش آموزان با ديدن سنگ كوچولو قصه ما، آن را بلند كرد و به همراه خودش به خانه برد.
پسرك سنگ كوچولو را رنگ آميزي كرد و صورت و مو و لباس برايش نقاشي كرد تا به شكل آدمك بامزه درآمد. مادر پسرك با ديدن شكل جديد سنگ كوچولو، ربان قرمزي به آن بست و آدمك بامزه را به ديوار اتاق پسرك آويزان كرد.
ديگر سنگ كوچولو قصه ما داخل كوچه و زير لگد ديگران نبود و به ديوار اتاق آويزان شده بود. پسرك هم از ديدن شكل جديد سنگ كوچولو بسيار خوشحال بود و هر روز به تماشاي او مي نشست.
۳- قصه آموزنده كوتاه مهرباني كردن
روزي روزگاري در يك مزرعه يك انبار پر از كاه وجود داشت كه حيوانات اين مزرعه براي استراحت ساعاتي در آن مي ماندند. در بين اين حيوانات، سگي وجود داشت كه همه به او سگ مهربان مي گفتند، اون با همه مهربان و دوست بود.
در يك روز در فصل بهار، يك بچه گربه كه به تازگي به حيوانات مزرعه وارد شده بود كنار سگ مهربان قرار گرفت و از او پرسيد: سلام، اسم من پيشي كوچولو، يك سوال دارم چرا همه به تو علاقه دارند؟ چكار كردي كه محبوب همه شدي؟
سگ مهربان گفت: "به نظر خودت دليل آن چي ميتونه باشه؟" پيشي كوچولو كمي فكر كرد و جواب داد: "نمي دونم، من فكر كنم شايد دليل آن ترس هست كه باهات همه دوستي مي كنن، اما من خيلي كوچيكم و كسي ازم نمي ترسه"
سگ مهربان با خوش اخلاقي گفت: "نه پيشي كوچولو اگر من اخلاق بدي داشتم كه نمي تونستم با اون ها دوستي كنم. اگر هم بداخلاق بودم، تو هم مي ترسيدي كه با من صحبت كني درسته؟"
پيشي كوچولو بعد كمي فكر گفت "اره راست مي گويي، مهرباني تو باعث شد كه بيام پيشت". سگ مهربان بعد از تكيه دادن به علف هاي پشت سرش و كشيدن نفسي عميق گفت: پس سعي كن با همه رفتاري مهربان داشته باشي، اين جوري زماني كه تو هم نياز به كمك داشته باشي، بقيه با مهرباني به كمكت مي آيند. پيشي كوچولو بعد از فهميدن دليل تعداد زياد دوستان سگ مهربان خيلي خوشحال بود و به خود قول داد كه مثل سگ مهربان با همه حيوانات مزرعه دوست باشد.
متخصصان روان درمانگر اين داستان ها را به عنوان روشي موثر در كارهاي باليني به كار مي برند.
در يك تحقيقي به بررسي تاثير قصه درماني در علائم افسردگي در كودكان مبتلا به اين مشكل پرداخته شد. در اين پژوهش ۵ نفر از كودكان افسرده كه در پايه چهارم و پنجم ابتدايي مشغول تحصيل بودند مشاركت كردند. در اين روش جهت ارزيابي، از پيش آزمون به پس آزمون بدون گروه كنترل استفاده شد و پرسش نامه علائم اين اختلال نيز تهيه شد.
قصه درماني براي اين كودكان، دو بار در هفته به مدت ۲۴ جلسه انجام گرفت و زماني كه به مقايسه نتايج پرداخته شد، مشاهده گرديد كه علائم افسردگي بعد از اجراي برنامه قصه درماني كاهش يافت.
همچنين مشخص شد كه قصه درماني بر بهبود مشكلاتي همچون اختلالات اضطرابي، لجبازي و نافرماني تاثير بسياري داشت.
اغلب كارشناسان و افراد صاحب نظر اعتقاد دارند كه اين آموزش ها و روايت داستان بر نبوغ افراد در بزرگسالي نيز موثر خواهد بود، به همين علت حتي گوش كردن برنامه هاي علمي نيز بر ذهن كودك اثر داشته و به شكل رمز گذاري از طريق الگوهايي در قسمت حافظه كودك حفظ مي شود.
اين اتفاقات در سطح ناخودآگاه كودك اتفاق مي افتد و اگر چه ممكن است مفاهيم جملات و كلمات براي كودك قابل فهم نبوده ولي با شنيدن آن ها در مغز ثبت مي شوند.
طبق مطالعات صورت گرفته مشخص شده در صورتي كه در بزرگسالي اين افراد، موضوعات شبيه به آنچه كه در كودكي شنيده اند، ببينند، بهتر آن را مي آموزند و حتي ممكن است اين گروه افراد جز نوابغ زمان خود نيز قرار گيرند.
اين محققان به خانواده ها پيشنهاد مي كنند امكاني براي كودكان خود فراهم كنند تا هر روز گفته هاي علمي را بشنوند زيرا تا سن قبل از ۷ سالگي بيشترين يادگيري در مغز آنان رخ مي دهد. سن ۴سالگي اوج يادگيري كودكان است.
تعداد زيادي از روان شناسان اعتقاد دارند كه قصه گويي در تكامل مغز نوزادان تاثير زيادي داشته و آن را به دوره دوم جنيني شخص ارتباط مي دهند.
قصه گويي براي افرادي كه با كودك نيز در ارتباط هستند نيز شگفت آور بوده و با كمك آن مي توان به شكل گيري شخصيت، تكامل رفتاري و كسب اعتماد به نفس كودكان كمك كرد.
فوايد قصه گويي مي تواند والدين را به اين سمت سوق دهد كه از اين روش براي رشد شخصيت و آرامش دروني كودك كمك بگيرند.
از جمله ويژگي هاي يك داستان خوب از ديدگاه روان شناختي مي توان به متناسب بودن ظرفيت رواني، احساسات، علاقه مندي، فضاي ذهني، فرهنگي و شرايط سني كودكان اشاره كرد. بهتر است داستاني براي كودكان انتخاب شود كه علاوه بر سادگي و كوتاه بودن و جذابيت، پايان غير قابل انتظاري نيز داشته باشد و هم چنين با روايت موضوعي مناسب تاثير مثبتي بر جاي بگذارد.
پژوهشگران اين حوزه معتقدند كه شخصيت ها و چهره قهرمانان داستان بر هر دو سطح خودآگاه و ناخودآگاه كودكان تاثير زيادي داشته و آن ها را به سمت فضاي قصه سوق مي دهد. در صورتيكه والدين قصه گويي براي كودكان، همراه با نوازش انجام دهند نتايج بهتري به دست آمده و آرامش كودكان نيز افزايش مي يابد.
قصهها الكوهاي طبيعي از فكر كردن هستند كه پيش از آغاز تحصيل از راه افسانهها قصههاي كودكانه و تاريخچه خانوادگي فرا گرفته ميشوند. به گونهاي كه برخي پژوهشگران ادعا كنند دانش امروزي ما از قصهها ميآيند. اين روش يكي از بهترين شيوهها در مشاوره با كودكان است به طوري كه آنها ميتوانند با احساسات و افكار و رفتارهاي تقابل كنند كه هنوز نميتوانند با مشاور به طور مستقيم درباره آنها صحبت كنند. اين روش را به همراه بازي درماني توصيه مينمايند تا به عنوان بستر مناسب به بيان و راهنمايي و اصلاح تجربهها كمك كند. كودكان داراي نيازهاي ويژه به دليل محدوديتهايي كه در كاركردهاي شناختي هيجاني انگيزشي و رفتاري دارند. نميتوانند به طور به طور موثر از آموزشها با روشهاي درماني مستقيم بهره گيرند. از اين رو بكارگيري فنون غيرمستقيم مانند قصهگويي و قصهدرماني ميتوانند به گونهاي اثربخش و شفابخش كاستيهاي آنها را بهبود و ترميم نمايد. قصهگويي براي چه كودكاني مناسب است؟
- كودكاني كه عزت نفس پايين دارند.
- كودكاني كه كمرو خجالتي هستند.
- كودكاني كه خشم خود را نميتوانند كنترل كنند.
- كودكاني كه دچار ترس و اضطراب هستند.
- كمك به هويتيابي
- كودكان بيشفعال براي جلوگيري از رفتارهاي تكانشي.
برچسب: ،