zhalezibayi zhalezibayi .

zhalezibayi

3 نكته بسيار مهم در نصب دوربين مدار بسته

1. انتخاب مكاني مناسب براي قرار دادن دي وي ار dvr

وقتي قصد سيم كشي براي تعدادي زيادي دوربين مداربسته را داريد، به مكاني احتياج داريد كه تمام كابل‌ها در آنجا جمع شده و به دستگاه DVR متصل شوند. اين مكان بايد امن باشد و از هر جايي از خانه بتوان به آنجا سيم كشي كرد.

دستگاه دي وي آر شما نبايد در محل هايي قرار گيرد كه بتوان براحتي به آن دسترسي پيدا كرد. زيرا با سرقت دستگاه دي وي آر (DVR) ديگر شما آرشيو تصاويري نداريد كه در صورت بروز مشكل بتوانيد به آن دسترسي داشته باشيد.

بطور مثال اتاق اسانسور مكان مناسبي براي قرار دادن تجهيزات سيستم نظارت تصوير است.

 

2. كابل‌هاي دوربين هاي مدار بسته را مخفي كنيد.

كابل هاي شما نبايد به راحتي در دسترس باشند و اگر امنيت محيط داراي اولويت بالايي است بايد براي هر دوربين مدار بسته از سيستم تغذيه مركزي با خروجي هاي مجزا و داراي فيوز جداگانه استفاده كنيد تا در صورت اتصال كوتاه بين قطب هاي مثبت و منفي سيم كشي يكي از دوربين ها ، ساير تجهيزات از كار نيفتند.

 

3. انتخاب هارد ديسك مناسب

مورد مشترك در تمام پروژه هاي دوربين مدار بسته نيز استفاده از هارد ديسك مخصوص دوربين مداربسته بجاي هارد ديسك هاي معمولي است. زيرا هارد ديسك هاي معمولي ، ضمن كاهش نرخ فريم در ذخيره تصاوير ، احتمال خرابي هارد ديسك و از كار افتادن سيستم ذخيره تصاوير را دارند كه اين مورد نيز بسيار مهم است.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۲ بهمن ۱۳۹۸ساعت: ۰۴:۳۱:۵۸ توسط:zhalezibayi موضوع:

چرا بايد هر شب براي كودك داستان گفت و كتاب خواند؟ قصه گفتن براي كودك

افزايش كنش و بهبود روابط ميان فردي با كودك

شنوايي يكي از حواس پنجگانه است كه در هنگام كودكي كارايي بسيار برجسته‌اي دارد. هنگامي كه براي كودك داستان كودكانه مي‌گوييد حس شنوايي او را درگير مي‌كنيد. كودك دوست دارد با پدر و مادرش كنش و تعامل داشته باشد. داستان‌هاي پيش از خواب به بهبود روابط ميان‌فردي كودك و پدر و مادر مي‌انجامد. احساس صميميت و همدلي كودك و والدينش را بهبود مي‌بخشد. به كودك نشان مي‌دهد كه براي خانواده‌اش اهميت دارد و براي او حتي پيش از خوابيدنش وقت مي‌گذارند. پدر و مادر با داستان گفتن براي كودك از كودكشان حمايت عاطفي مي‌كنند و كودك به خوبي اين حمايت را درك مي‌كند.

سخن گفتن با كودك به صورت غيرمستقيم

گاهي نمي‌توانيم درباره‌ي برخي از مسائل به صورت مستقيم با كودك سخن بگوييم. در چنين شرايطي داستان كودكانه گفتن مي‌تواند ابزاري براي انتقال حرف‌هايمان به كودك باشد. فرض كنيد كودك به بهداشت فردي اهميت نمي‌دهد والدين مي‌توانند داستاني با موضوع بهداشت و تميزي براي كودك بگويند تا از او بخواهند به بهداشت فردي اهميت دهد.

بهبود توانايي تخيل و خيال پردازي

داستان گفتن براي كودك به بارور شدن توانايي تخيل كودك كمك مي‌كند. كودك با شنيدن داستان به تصويرسازي ذهني و تجسم آن‌چه مي‌شنود دست مي‌زند. توانايي تخيل و خيال‌پردازي در كودك به رشد توانايي‌هاي ذهني كودك مي‌انجامد. پس والدين با كتاب خواندن و داستان گفتن براي كودك، به بهبود توانايي تخيل و رشد توانايي‌هاي ذهني كودك كمك مي‌كنند.

كاهش بي‌خوابي كودك

با داستان گفتن براي كودك مي‌توانيم استرس و ناراحتي‌هايي كه در روز دچارشان شده است را برطرف كنيم. هنگامي كه كودك از نظر فكري و رواني آرام شود مي‌تواند خوابي آسان‌تر و باكيفيت‌تر داشته باشد. داستان گفتن پيش از خواب زمينه را براي خواب بهتر كودك فراهم مي‌كند.

رشد اخلاقي كودك

داستان‌هايي كه براي كودك گفته مي‌شود او را با اخلاق و اصول اخلاقي آشنا مي‌كند. داستان‌ها مي‌توانند به رشد اخلاقي كودك كمك كنند. پيش‌تر درباره‌ي ديدگاه رشد اخلاقي كلبرگ سخن گفتم؛ مي‌دانيم رشد اخلاقي از ديدگاه كلبرگ مرحله‌اي است. داستان‌هايي كه  نيازمند نتيجه‌گيري شنونده هستند به رشد اخلاقي كودك كمك مي‌كنند.

قصه كودكانه گفتن براي كودك را فراموش نكنيد.

قصه گفتن و كتاب خواندن پيش از خواب براي كودكان را جدي بگيريد. قصه گفتن تنها ۱۰ دقيقه از وقت شما را خواهد گرفت كه زماني اندك است. اما به ياد داشته باشيد همين زمان اندك مي‌تواند به بهبود رشد رواني كودك بيانجامد. به جاي آن‌كه براي كودك قصه‌اي صوتي خريداري كنيد خودتان برايش قصه بگوييد. هيچ صدايي جايگزين صداي پدر و مادر نمي‌شود. كودك دوست دارد قصه را از زبان شما بشنود تا آرام بگيرد و بداند كه دوستش داريد. به ياد بسپاريد كه سبك زندگي شما در آينده‌ي كودكتان موثر است.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۲ بهمن ۱۳۹۸ساعت: ۰۴:۲۶:۳۰ توسط:zhalezibayi موضوع:

عيب يابي مودم هاي ADSL

تعمير مودم

با توجه به كامنت هاي فراوان بازديدكنندگان در مورد مشكلاتي كه هنگام نصب يا استفاده از مودم هاي ADSL (كابلي و وايرلس) با آن مواجه شده اند بر آن شديم كه در يك مطلب جدا و تخصصي به معرفي سرويس ADSL، مفاهيم پايه اي وايرلس و راه حل مشكلات رايج استفاده كنندگان بپردازيم. در اين مقاله سعي شده است بيشتر مشكلاتي را كه تا به حال براي مصرف كنندگان پيش آمده و راه حل آنرا پوشش دهيم اما ممكن است اين مطالب كامل نباشد. پس اين مقاله به مرور تكميل و موارد جديد مشاهده شده به آن اضافه خواهيد شد

ADSL Connection آشنايي اوليه با سرويس ADSL:
سرويس ADSL يكي از راه هاي اتصال و استفاده از اينترنت بر بستر كابل هاي رايج فعلي تلفن است. يعني براي توسعه و گسترش آن نيازي به كابل كشي جديد از سرويس دهنده اينترنت (كه ISP ناميده ميشود) به محل كاربر نهايي، نيست. اين سرويس از سرعت دانلودي تا 24 مگابيت پشتيباني ميكند كه البته بستگي مستقيمي به فاصله كاربر تا سوييچ مركز مخابرات دارد. در عمل سرعت هايي تا حد 2 مگابيت قابل ارائه هستند. بيشترين فاصله مجاز كاربر تا مركز مخابرات حدود 6 كيلومتر است.

مزاياي استفاده از سرويس ADSL عبارتست از: عدم اشغال شدن خط تلفن، سرعت بسيار بالاتر نسبت به Dial-up، قابليت به اشتراك گذاري راحت بين چند كاربر، اتصال دائمي و بدون نياز به انتظار به اينترنت و ....

براي استفاده از سرويس ADSL نياز به خريد اشتراك آن از يك ISP محلي و يك مودم ADSL مي باشد. پس از درخواست شما براي اشتراك، ISP در مركز مخابرات خط تلفن شما را به دستگاه هاي سرويس دهنده خود متصل مي كند. نشانه فعال بودن سرويس اينترنت روي خط شما، روشن شدن چراغ ADSL مودم ميباشد. سپس شما بعد از تنظيم مودم ADSL ميتوانيد به اينترنت دسترسي داشته باشيد.

نكات مهم:

  1. سرويس ADSL روي خط تلفن ثابت و بدون اشتراك (PCM) قابل ارائه است.
  2. براي ارائه ADSL بايد فاصله محل شما تا مخابرات كمتر از 6 كيلومتر باشد (البته نگران اين مورد نباشيد چون در مكان هاي داخل شهري معمولا اين فاصله در حد مجاز قرار دارد.
  3. نشانه فعال بودن سرويس روي خط شما، روشن شدن چراغ ADSL مودم است.

 

اين خلاصه اي بود از نحوه ارائه و كليات سرويس ADSL

 

نحوه عيب يابي سرويس يا مودم ADSL
بيشتر مشكلات كاربران و البته مهم ترين آن عدم اتصال به اينترنت، حتي با تنظيم دقيق و جز به جز مودم طبق آموزش هاي اين سايت مي باشد. براي حل و پيدا كردن مشكل مراحل زير را با دقت بررسي و چك كنيد و اطمينان حاصل كنيد كه هر مرحله واقعا به درستي انجام گرفته است. برخي از اين موارد ممكن است به نظر شما بسيار پيش پا افتاده، ساده و يا حتي خنده دار باشد، اما مطمئن باشد اين موارد اتفاق افتاده است و راه حل بسياري از مشكلات هميشه دور از ذهن ترين آنها نيست بلكه ساده ترين آنهاست. در اين مراحل فرض شده است شما مودم را به درستي طبق آموزش ها و تصاوير مرتبط تنظيم و به كامپيوتر و خط تلفن وصل كرده ايد. پس ابتدا آموزش نحوه تنظيم مودم خود را در قسمت آموزش هاي اين سايت مطالعه و اجرا كنيد. مراحل عيب يابي به دو بخش تقسيم شده است. ابتدا موارد كلي را بررسي و سپس به بررسي حل مشكلات در حالات خاص مي پردازيم.

مراحل عمومي عيب يابي:
1. ابتدا از روشن بودن مودم و اتصال صحيح آن به خط تلفن و كامپيوتر (ابتدا فقط بوسيله كابل) مطمئن شويد.

2. از فعال بودن سرويس اينترنت خود مطمئن شويد. نشانه فعال بودن خط ADSL، روشن شدن چراغ ADSL  روي مودم مي باشد. اگر چراغ ADSL روشن ميشود ولي به اينترنت دسترسي نداريد ممكن است اشتراك شما تمام شده باشد. سرويس دهنده هاي اينترنت خط شما را تا چندين روز پس از اتمام اشتراك يا حجم مصرفي، باز هم فعال نگه مي دارند. پس حتما پس از روشن شدن چراغ ADSL، بازهم فعال بودن اشتراك خود را با ISP چك كنيد. اگر چراغ ADSL روشن نميشود و ISP ادعا ميكند كه سرويس شما فعال است حتما با يك مودم ديگر روشن شدن چراغ ADSL را چك كنيد و در صورت فعال شدن چراغ ADSL مودم دوم ميتوان نتيجه گرفت كه مودم اول خراب شده است (اين ايراد شايع بوده و امكانپذير است). در صورتي كه چراغ ADSL مودم دوم (كه از كاركرد آن اطمينان داريد) روشن نشد مي توانيد به سراغ ISP رفته و مطمئن شويد كه سرويس غير فعال شما را فعال خواهند كرد.

3. اگه شما مودم ADSL خود را تعويض كرده ايد توجه داشته باشيد كه برخي از ISP ها شناسه سخت افزاري مودم قبلي شما را به عنوان تنها مودم معتبر براي استفاده از سرويس شما، قفل ميكنند. يعني با تعويض مودم، شما به هيچ وجه امكان اتصال به اينترنت را نخواهيد داشت. اين مورد را با ISP بررسي كرده و در صورت فعال بودن اين حالت، مودم جديد را از خط تلفن جدا و سپس از ISP بخواهيد تا خط شما را ريست كند. پس از آن مودم جديد را به خط متصل كنيد. قفل كردن آدرس سخت افزاري مودم ها يك امكان امنيتي براي جلوگيري از سوء استفاده از اشتراك شماست ولي ممكن است اين مشكل را ايجاد نمايد.

4. پس از تنظيم مودم و فعال بودن سرويس اينترنت روي خط، چراغ اينترنت مودم ها روشن ميشود (البته در حالت PPPoE كه تمامي آموزش هاي اين سايت به همين روش هستند) اگر در اين حالت باز هم روي كامپيوتر خود اينترنت نداريد از سالم بودن كابل شبكه همراه مودم مطمئن شويد. سپس از تنظيمات صحيح كارت شبكه اطمينان حاصل كنيد (در آموزش ها تشريح شده است). نشانه صحيح اتصال كابلي صحيح و تنظيمات صحيح كارت شبكه، چشمك زدن چراغ LAN روي مودم و روي كارت شبكه كامپيوتر است.

5. مودم هاي ADSL از روش هاي مختلفي براي اتصال به اينترنت بهره مي برند. در ايران سرويس ADSL روي بستر PPPoE ارائه ميشود. يعني هنگام تنظيم مودم بايد اين حالت را انتخاب كنيد. در اين حالت مودم با استفاده از Username و Password ي كه شما از ISP دريافت كرده و وارد نموده ايد بصورت اتوماتيك به اينترنت متصل ميشود و براي استفاده از آن روي كامپيوتر به هيچ كار خاص ديگري نياز نيست. برخي از كاربران پس از تنظيم مودم به صورت PPPoE، باز هم روي ويندوز اقدام به ساخت كانكشن PPPoE مي نمايند كه لازم نيست و ممكن است باعث عدم اتصال ساير كامپيوتر ها به اينترنت شود. پس در حالتي كه مودم را در مد PPPoE تنظيم ميكنيد ديگر كانكشني نسازيد. حالت ديگر مد بريج (Bridge) است. در اين حالت مودم مانند يك پل ارتباطي عمل كرده و بايد روي كامپيوتر خود كانكشن Broadband از نوع PPPoE بسازيد. توجه كنيد در اين مد فقط و فقط اولين كامپيوتري كه كانكشن PPPoE را اجرا كرده باشد به اينترنت متصل شده و ساير كامپيوتر ها متصل نخواهند بود. اين حالت به ندرت و در موارد خاص استفاده ميشود. تمام آموزش هاي اين سايت بر مبناي PPPoE شرح داده شده است. پس اگر با كابل ميتوانيد به اينترنت متصل شويد و روي وايرلس مودم خير، اين مرحله را بررسي كنيد.

6. بسياري از كاربران بيان مي كنند كه در مودم بيسيمشان از طريق كابل به اينترنت دسترسي دارند اما روي اتصال وايرلس خير، يعني درحالي كه به وايرلس متصل هستند ولي به اينترنت بيسيم دسترسي ندارند در اين حالت موارد زير را به دقت بررسي كنيد:

  • اولين مشكل ممكن از ناشي از آيتم قبلي يعني شماره 5 باشد. آيتم شماره 5 را بررسي كنيد. (يعني از كانكشن PPPoE در ويندوز استفاده نكنيد!)
  • علت ديگر ممكن است از وجود دكمه خاموش روشن كردن وايرلس روي مودم ها باشد چون در مدل هاي خاصي دكمه اي جداگانه براي قطع و وصل وايرلس وجود داشته باشد و شما ناخواسته آنرا خاموش كرده باشيد (البته در صورتي كه اصلا به وايرلس دسترسي نداريد اين حالت را چك كنيد)
  • ممكن است تنظيمات آي پي كارت شبكه وايرلس دستگاه شما روي حالت دستي باشد. اين مورد را چك كرده و روي اتوماتيك بگذاريد (هم قسمت IP و هم قسمت  DNS). اگر IP دستي داده باشيد نيز مشكلي وجود ندارد ولي بايد در قسمت Default Gateway و DNS  هم آدرس IP مودم را وارد كنيد.
  • در برخي موارد ممكن است درايور كارت شبكه وايرلس مشكل داشته باشد. سعي كنيد آخرين درايور كارت شبكه دستگاه خود را دريافت و نصب كنيد.

7. براي استفاده از مد PPPoE نياز به تنظيم VPI و VCI روي مودم داريد. مقدار VPI معمولا 0 و مقدار VCI معمولا 35 (براي سرويس دهنده پارس آنلاين 59) است يعني اين مقادير ممكن است در ISP هاي مختلف متفاوت باشد. اين دو عدد را به درستي وارد كنيد. اگر از اين مقادير مطمئن نيستيد از ISP خود سوال كنيد.

8. تقريبا در تمامي مودمها آيتمي به نام Dial On Demand (اتصال در صورت نياز) وجود دارد. با فعال بودن آن، در صورتي كه كامپيوتر هاي متصل به مودم، از اينترنت استفاده نكنند، پس از مدت كوتاهي مودم خود به خود از اينترنت قطع خواهد شد. اين حالت براي جاهايي مناسب است كه مدت زمان اتصال به اينترنت هم در صورت حساب مشتري تاثير داشته و لحاظ ميشود. در ايران ISP ها اين مورد را در نظر نميگيرند. توجه كنيد كه به محض اينكه كامپيوتري مجددا نياز به اينترنت داشته باشد، مودم باز به صورت خودكار به اينترنت متصل ميشود. اما در زمان قطع بودن اتصال، چراغ اينترنت مودم هم خاموش ميشود و ممكن است شما را به اشتباه بياندازد. اين آيتم در اكثر مودم ها بصورت پيش فرض غيرفعال است. اما براي اطمينان مي توانيد با استفاده از تصاوير مربوط به تنظيم مودم مكان انرا پيدا كرده و آنرا بررسي كنيد كه غير فعال باشد. محل آن معمولا در صفحه اي قرار دارد كه Username و Password اشتراك اينترنت را وارد ميكنيد.

9. يكي ديگر از مشكلات شايع در مودم هاي ADSL وجود نويز و خش خش روي تلفن متصل به همان خط، يا قطع شدن اينترنت همزمان با زنگ زدن يا زنگ خوردن تلفن مي باشد، مطمئن باشيد اين مشكل ناشي از خرابي يا عدم اتصال درست اسپليتر (با اسامي رايج ديگري مانند نويز گير يا فيلتر ...) مي باشد. ابتدا از اتصال صحيح آن مطمئن شويد بدين صورت كه خط تلفن به ورودي آن متصل و پورتهاي خروجي اسپليتر به تلفن و مودم بصورت صحيح وصل شوند. قبل از اسپليتر هيچ خط تلفني نبايد متصل باشد. اگر فاصله بين مودم و دستگاه تلفن زياد هست بهترين و تنها ترين راه اصلاح سيم كشي تلفن بوده تا دستگاه ها بصورت كاملا درست متصل شوند. از هيچ گونه راه ابتكاري خود استفاده نكنيد!!.

10. برخي اوقات شما نمي توانيد وارد صفحه تنظيمات مودم شويد تا بتوانيد آنرا تنظيم كنيد. اين مشكل ممكن است به علت عدم تنظيم صحيح كارت شبكه كامپيوتر شما باشد، پس ابتدا در قسمت آموزش هاي همين سايت روش تنظيم كارت شبكه به مودم را مطالعه و بررسي كنيد. علت ديگر ممكن است از وجود پروكســــــــي روي كامپيوتر شما باشد كه بايد آنرا غير فعال يا حذف كنيد.

11. در برخي موارد دستگاه بعد از چند ساعت كار بصورت خودكار قطع شده و بايد خاموش روشن شده تا مجددا به اينترنت متصل شود. در اين صورت هنگام تنظيم دقت كنيد كه گزينه اي به نام Keep Alive در برخي مودم ها وجود دارد كه مي توانيد آنرا فعال كنيد و عددي براي آن به دقيقه وارد نماييد. اين گزينه در هر چند دقيقه يكبار (كه شما انتخاب ميكنيد) يك بسته داده ارسال خواهد كرد تا ارتباط شما در صورتي كه خود از اينترنت استفاده نمي كنيد باز هم فعال نگه داشته شود.

12. مشكل ديگري كه ممكن است با آن مواجه شويد اين است كه با Username و Password پيش فرض مودم ها (كه معمولا admin و admin) است نميتوانيد وارد تنظيمات مودم شويد، ابتدا با يك مرورگر ديگر اين مورد را چك كنيد مثلا با كروم گوگل يا فايرفاكس يا اپرا، اگه مشكل كماكان وجود داشت ممكن است Username و Password را قبلا عوض كرده و اكنون فراموش كرده ايد پس تنها راه آن، ريست كردن صحيح دستگاه مودم است. دكمه ريست مودم را در حالي كه روشن است براي حدود 10 تا 20 ثانيه نگه داريد و با دقت به چراغ هاي مودم نگاه كنيد، در لحظه ريست چراغ ها همگي كامل روشن و خاموش خواهند شد كه نشاندهنده ريست درست دستگاه است. چند لحظه صبر كنيد تا مودم بصورت كامل روشن شده و سپس براي وارد شدن به تنظيمات تلاش كنيد. دقت كنيد كه دوباره بايد تنظيمات مودم را انجام دهيد. اگر موفق به ريست مودم نشديد يا بعد از ريست دوباره امكان ورود به صفحه تنظيمات را نداريد ممكن است دستگاه شما ايراد داشته باشد.

13. برخي دستگاه ها مانند سري هاي جديد TP-LINK يا D-LINK داراي مشكل خاموش روشن شدن پياپي هستند، يعني به محض اتصال وايرلس دستگاه خاموش و روشن ميشود، (البته ممكن است بدون اتصال وايرلس هم اين اتفاق بيافتد) اين سري دستگاه ها مشكل سخت افزاري داشته و بايد به گارانتي مراجعه كنيد.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۲ بهمن ۱۳۹۸ساعت: ۰۴:۰۴:۲۱ توسط:zhalezibayi موضوع:

اصول داستان نويسي

تاريخچه داستان كودكانه : احداث داستان امروزي قرن 18 و 19 ميلادي ربط مي دهند، براي پيدا كردن ريشه داستان و داستان نويسي به گذشته بازگشت. در گذشته داستان هاي بسياري را در چارچوب حكايت هاي گلستان يا مثنوي بوستان بيان شده است. اما امروزه داستان هايي بسياري از نظر نوع ساختار و چه از نظر ظاهر و محتوا با قصه ها و افسانه ها وجود دارد كه نمي توان داستان مدرن را با داشتن تمام اين تفاوت ها قالبي جدا از گذشته دانست. خريد دوره آشنايي با اصول قصه كودكانه نويسي  مقدمه داستان نويسي : براي اينكه داستاني را بنويسيم ، بايد راه و روش داستان نويسي را بلد باشيم. لازمه نوشتن يك داستان خوب يادگيري اصول داستان نويسي است. داستان (Story) چيست ؟ داستان ايجاد كردن شخصيت هاي تخيلي  و توضيح دادن روابط آن شخصيت ها، و رو به رو شدن داستان با رويدادها و حوادث، از تجربيات خلاقانه يك نويسنده است.   انواع داستان ها : داستان ها به انواع مختلفي تقسيم بندي مي شوند: -    رمان -    داستان بلند -    داستان نيمه بلند -    داستان كوتاه -    داستانك (داستان خيلي كوتاه) رمان، داستاني بلند و معمولا بيشتر از چندين صفحه مي باشد و ممكن است به هزار صفحه پيش تر رود. رمان داراي اشخاص مختلفي است كه هر كدام پيچيدگي و ابعاد مختلفي را دارند. داستان نيمه بلند به داستاني گفته مي شود كه بيشتر از پنجاه صفحه است  و خصوصيات كلي داستان كوتاه را دارد. داستان كوتاه : تخيلات ذهني يك نويسنده است كه در چند صفحه نوشته شده است كه درآن زندگي يك شخصيت يا شخصيت هاي ساخته ذهن نويسنده براي آن بيان شده است. هدف مركز آموزش مجازي پارس سعي بر اين دارد كه شما را با اصول داستان نويسي آشنا كند. اصول داستان نويسي : -    بنا كردن داستان : داستان براي ايجاد شدن و كامل شدن نياز به زماني دارد و نويسنده داستان در نوشتن نبايد عجله كند. زيرا فكري كه به ذهن نويسنده مي رسد بايد در ذهن باقي بماند تا در مورد آن مطالعه كند . براي ساختار داستان بايد مراحل ، موضوع يابي ، محتواي داستان، طراحي داستان ، رشد و پرداخت داستان را بايد گذراند. 1-    موضوع يابي : يك نويسنده قبل از هر چيزي بايد بداند قصد دارد درمورد چه موضوعي داستان بنويسد. 2-    طراحي داستان :  يك نويسنده براي نوشتن داستانش بايد از قبل نقشه داستان را داشته باشد. پس از طراحي داستان حال نويسنده بادي سراغ نوشتن خود داستان برود. 3-    طرح داستان بايد كاملا واضح باشد. يعني كاملا مشخص باشد از چه نقطه اي شروع شده چه راهي را طي مي كند و چطور به پايان مي رسد، به طوري كه  خود داستان نويس  درك كند داستان درباره چه كسي و يا چه چيزي بوده چگونه شروع شده ، چطور ادامه پيدا كرده و به چه صورت به پايان مي رسد. 4-    در طرح هر داستان شخصيت اصلي ، زمان و مكاني در آن رويدادها اتفاق افتاده بايد مشخص باشد. -    شخصيت پردازي : 1-    خصوصيات هاي اصلي معمولا در داستان هايي شكل مي گيرد كه شخصيت هاي بسيار زيادي دارند و نويسنده در طول داستان، وقت پيدا كردن شخصت هاي اصلي را ندارد به همين دليل خصوصيات شخصيتهاي در يك يا دو جمله از زبان خود نويسنده يا يكي از شخصت هاي داستان بيان مي شود. 2-    بايد شخصيت هاي اصلي كه نقش مهمي در داستان دارد را بيان كرد زيرا ذهن مخاطب باعث دور شدن از طرح داستان مي شود. -    اسم داستان : اسم داستان بايد جذاب و روشن باشد. اسم داستان نبايد محتواي داستان را آشكار نمايد همچنين بايد ارتباط مستقيمي با چارچوب داستان داشته باشد. نحوه نوشتن رمان : براي نوشتن رمان هزاران راه وجود دارد و افراد علاقمند مي خواهند بدانند چگونه يك رمان را بنويسند و بهترين روش چه روشي است . -    اهميت طراحي : يك داستان خوب به صورت اتفاقي ايجاد نمي شود. بلكه يك داستان خوب طراحي مي گردد. كار طراحي داستان مي تواند قبل از شروع يا در هنگام نوستن داستان انجام شود. بنابراين ياد گرفتن اصول كار را بايد بدانيد و بر اساس آن دستورالعمل هايي را زير نظر داشته باشيد . -    پرسش اساسي: يك پرسش كه هميشه در ذهن يك نويسنده بايد باشد اين است كه چگونه رمان خود را طراحي كنند. در آغاز كار بايد با يك داستان كوچك شروع شود و رفته رفته درگذر زمان يك رمان بنويسند. در مورد موضوع كتاب خود فكر كنند. حقيقت يك رمان را در ذهن خود شكل دهند اين گونه است كه همه چيز مهياست فقط نياز به يك قلم و كاغذ است كه نوشتن خود را شروع نمايند. توجه داشته باشيد قبل از شروع نوشتن ايده هاي فوق العاده خود را سازماندهي كرده و جوري روي كاغذ بياورند كه قابل استفاده باشد. در كتاب اصول نوشتن داستان نويسي به صورت كلي با نوشتن داستان كوتاه آشنا مي شويد. انتخاب الفاظ و رعايت نكات دستوري در داستان : لفظ ابزار كار نويسنده است كه نويسنده داستان بايد با اين ابزارها آشنا باشد و بداند جاي چه لفظي كجاست و كاربرد آن چيست.  در اصل نويسنده بايد بداند در  چه مكاني از داستان از چه واژه اي استفاده كند كه داستانش را درست و اصولي تر بيان كند.  داستان نويس اگر به واژه ها اهميت ندهد در واقع به كار نويسندگي اهميت نداده است. برخي نكات مهم در داستان نويسي : -    در انتخاب واژه ها و نگارش ها بايد از جملات قديمي پيشگيري كرد. -    به كار بردن جملات قالبي يا جملاتي كه بارها و بارها نوشته و تكرار شده است و تازگي خود را از دست داده اند، حتي سبب شده است از زيبايي دستان بكاهد از ابداع نويسنده نيز هست. -    داستان نويس بايد خلاق باشد. -    نويسنده بايد در زمان حال زندگي كند.  زيرا مواردي مانند پندهاي گذشته براي مخاطب جذابيت زيادي ديگر ندارد. -    به كاربردن آرايه هاي قديمي كه بيشتر در آثار گذشته به كار مي رود براي خواننده سخت است نبايد در نوشته آشكار باشد. -    سخنان ساده  و محاوره در بخش ديالوگ و در بخش هايي در منولوگ در داستان نويسي صحيح نمي باشد. -    نويسندگان حرفه اي اغلب تحريك مي شوند كه هنگام نوشتن، براي رسيدن به سود مادي، از همه سنجش هايي كه خود تعيين كرده اند خارج شوند، كه اين كار بزرگ ترين اشتباهي است كه مرتكب مي شوند، چون فكر خود را براي رسيدن به هدفشان مي بندد. آموزش نكات مهم در داستان نويسي آموزش داستان نويسي براي كودكان : يكي از راه هاي پرورش خلاقيت كودكان تقويت قوه تخيل كودكان است. آموزش داستان نويسي براي كودكان روشي براي به هيجانات خيال پردازي است. داستان نويسي كمك مي كند تا قدرت تفكر و منطق نظم پيدا كند.   پنج روش براي داستان نويسي كودكان : 1-    آشنايي با داستان نويسي با توضيح دادن وقايع : از كودك بخواهيم داستاني را تعريف كند و اجازه بدهيم كل كارهايي كه در روزمره افتاده است را برايمان تعريف كند.  اينگونه از احساساتش در هر موقعيتي آشنا شده ، در اين روش كودك با داستان نويسي آشنا مي شود. 2-    آموزش داستان نويسي با حدس زدن در مورد آينده : يك روش ديگر آموزش داستان نويسي براي كودكان تخيل پردازي در مورد اتفاقات آينده است. به جاي اينكه در مورد گذشته حرف بزند بخواهيم در مورد آينده صحبت كند. 3-    داستان نويسي با نقاشي : يك روش براي تشويق كودكان ، نقاشي كردن است. از كودك خواسته شود تا تجربه خود را نقاشي كند. هدف از اين كار اين مي باشد كه بچه ها فكر كنند و افكارشان را بر روي كاغذ نقاشي كنند. 4-    داستان نويسي با خواندن قصه هاي مورد علاقه : كودكاني كه دوست دارند براي آن ها قصه خوانده شود، اين روش كه از بچه بخواهيم داستان هايي با شخصيت خيال خودشان تعريف كنند و آخر داستان را تغيير دهند اين روش خيلي جالب است. هم صحبتي در مورد عناصر مهمي كه داستان را ايجاد كرده كمك مي كند تا كودكان را با ساختار داستان نويسي آشنا كند.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۲ بهمن ۱۳۹۸ساعت: ۰۳:۵۶:۴۱ توسط:zhalezibayi موضوع:

چگونه از Safe Mode به منظور تعمير ويندوز خود استفاده كنيم؟

Safe Mode ويندوز يك ابزار ضروري است. در رايانه هاي آلوده به بدافزار يا داراي درايورهاي ناقص، حالت Safe Mode ممكن است تنها راهي باشد كه بتوانيد به وسيله آن رايانه خود را در حالت پايدار اجرا كنيد. Safe Mode قادر است با كمترين درايورها و سرويس هاي موجود رايانه شما را راه اندازي كند.

در اين حالت هيچ نرم افزار و يا درايور شخص ثالثي لود نمي شود و ابزار دروني ويندوز نيز به آن هايي كه براي راه اندازي سيستم عامل ضروري هستند محدود خواهند شد. Safe Mode يك راه عالي براي حذف نرم افزارهاي مخربي به شمار مي رود كه سبب بروز مشكل در ويندوز شما شده اند.

اين حالت همچنين محيطي را براي شما فراهم مي كند كه به واسطه آن مي توانيد به نسخه هاي پيشين درايورها بازگرديد و از برخي ابزار عيب يابي خاص براي تعمير ويندوز خود استفاده كنيد. در ادامه با ما همراه باشيد تا نحوه اجراي ويندوز در حالت Safe Mode را به شما آموزش دهيم

Safe Mode چه زماني به دادتان مي رسد؟

تعمير كامپيوتر

 

 

 

ويندوز به هنگام اجرا برنامه هاي شروع را راه اندازي كرده، تمام سرويس هاي مورد نياز را پيكربندي مي نمايد و درايورهايي كه براي سخت افزارهاي سيستم خود نصب نموده ايد را بارگيري مي كند. در صورتي كه ويندوز را در حالت Safe Mode بالا بياوريد، اين سيستم عامل از وضوح پايين تصوير و همچنين درايورهاي عمومي ويديويي بهره مي برد.

همانطور كه مي دانيد حالت Safe Mode محيط خوبي را براي عيب يابي مشكلات نهان سيستم ايجاد مي نمايد.

در اين حالت تنها سرويس هاي ضروري اجرا مي شود و از راه اندازي برنامه هاي شخص ثالث و يا ديگر ابزارهاي غير ضروري اجتناب مي گردد. برخي اوقات هنگامي كه ويندوز به طور معمول اجرا نمي شود مي توانيد از حالت Safe Mode بهره مند شويد. همانطور كه مي دانيد اين بخش محيط خوبي را براي عيب يابي مشكلات نهان سيستم ايجاد مي نمايد.

اگر رايانه شما با نرم افزارهاي مخرب آلوده شده يا داراي درايورهاي سخت افزاري ناپايدار است كه سبب به وجود آمدن صفحه آبي مرگ مي شوند، حالت Safe Mode مي تواند در رفع آن به شما كمك كند چرا كه اين چيزها بر خلاف شروع معمول ويندوز، در Safe Mode بارگيري نمي شوند و همين امر زمينه ساز يك محيط امن براي كاربر است.

چگونه ويندوز را در حالت Safe Mode اجرا كنيم؟

 

 

 

اگر بيش از يك بار در اجراي معمول ويندوز مشكل داشته باشيد، رايانه شما جهت عيب يابي به طور خودكار در حالت Safe Mode شروع به كار كند. با اين حال كاربران قادر هستند به طور دستي نيز ويندوز خود را در حالت Safe Mode بوت كنند:

  • ويندوز 7 و نسخه هاي پيشين: دكمه F8 را به هنگام بوت ويندوز (بعد از صفحه ابتدايي BIOS و قبل از صفحه بارگيري ويندوز) فشار دهيد و سپس Safe Mode را در منوي به نمايش در آمده انتخاب نماييد.
  • ويندوز 8: هنگامي كه در حال كليك كردن روي گزينه Restart براي راه اندازي مجدد سيستم هستيد، دكمه Shift را فشار دهيد. اين كار را مي توانيد هم در صفحه ورود به ويندوز و هم پس از وارد شدن به آن انجام دهيد.
  • ويندوز 10: هنگامي كه در حال كليك كردن روي گزينه Restart (از طريق Power Options در منوي Start) براي راه اندازي مجدد سيستم هستيد، دكمه Shift را فشار دهيد.

چگونه رايانه خود را در Safe Mode تعمير كنيم؟

 

 

 

پس از اجراي ويندوز در حالت Safe Mode مي توانيد اكثر سيستم هاي تعمير و نگهداري و عيب يابي سيستم را به منظور تعمير رايانه خود اجرا كنيد:

  • اسكن رايانه براي يافتن بدافزارها: از آنتي ويروس خود براي اسكن بدافزارها و حذف آن ها در حالت Safe Mode استفاده كنيد. در همين رابطه بدافزارهايي كه حذف آن ها در حالت عادي غير ممكن به نظر مي رسد، احتمال دارد در حالت Safe Mode قابل حذف شدن باشند. اگر آنتي ويروسي روي سيستم خود نصب نداريد، بايد قادر به دانلود و نصب آن در حالت Safe Mode باشيد. البته اگر از Windows Defender در ويندوز 10 استفاده مي كنيد، شايد بهتر باشد يك اسكن آفلاين را براي يافتن بدافزارهاي موجود روي سيستم خود انجام دهيد.
  • اجرا كردن System Restore: اگر رايانه و ويندوز شما پيش از آن كه ناپايدار شود به خوبي در حال اجرا شدن بوده است، شما مي توانيد از System Restore براي بازگرداندن پيكربندي سيستم خود به پيش از اين اتفاقات استفاده كنيد. در صورتي كه رايانه شما ناپايدار است و با كرش هاي گاه و بي گاه آزارتان مي دهد، قادر خواهيد بود System Restore را از طريق Safe Mode اجرا و بدين وسيله مشكلات پيش آمده را رفع نماييد.
  • حذف نرم افزارهايي كه به تازگي نصب شده اند: اگر اخيراً نرم افزاري (مانند يك درايو سخت افزاري و يا برنامه اي كه حاوي يك درايور است) را روي سيستم خود نصب كرده ايد و همين امر سبب شده تا با صفحه آبي مرگ و يا مشكلات ديگر مواجه شويد، بايد بگوييم كه مي توانيد نرم افزار مورد نظر را از طريق Control Panel به طور كامل حذف كنيد. پس از پاك كردن نرم افزاري كه فكر مي كنيد روي اجراي صحيح سيستم عامل شما تأثير گذاشته، بايد اميدوار باشيد كه ويندوزتان به طور معمول شروع به كار كند.
  • به روز رساني درايورهاي سخت افزاري: با فرض اين كه درايور سخت افزار شما باعث بي ثباتي سيستم شده، ممكن است بخواهيد درايور مورد نظر را به طور مستقيم از طريق سايت توليد كننده آن سخت افزار دانلود و به طور ايمن نصب نماييد. اگر رايانه شما ناپايدار باشد مطمئناً بايد اين اقدام را از طريق Safe Mode انجام دهيد. در اين حالت درايورهاي سخت افزار قادر نخواهند بود سيستم شما را ناپايدار كنند.
  • ببينيد كه آيا مشكل سخت افزاري وجود دارد يا خير: اگر رايانه شما به طور معمول ناپايدار است اما در حالت Safe Mode به خوبي كار مي كند، احتمالاً يك مشكل نرم افزاري وجود دارد كه باعث مي شود رايانه با مشكل همراه باشد. با اين حال اگر رايانه تان در حالت Safe Mode نيز مشكل دارد، اين مورد اغلب نشان دهنده يك مشكل سخت افزاري در رايانه است. البته توجه داشته باشيد كه اجراي پايدار سيستم در حالت Safe Mode لزوماً به معناي نبود مشكل سخت افزاري نيست؛ به عنوان مثال ممكن است كارت گرافيك شما با مشكل مواجه باشد اما همچنان در حالت Safe Mode با اجراي پايدار سيستم مواجه باشيد.

فراتر از Safe Mode؛ نصب مجدد ويندوز

 

 

 

اگر رايانه شما با مشكل مواجه است، نصب مجدد ويندوز ممكن است بهترين راه ممكن باشد. بدين وسيله مي توانيد ضمن صرفه جويي در زمان مشكلات موجود را نيز به طور كامل رفع نماييد. البته بايد توجه داشته باشيد كه انجام اين كار باعث از دست رفتن فايل ها و اطلاعات شخصي مي شود.

بنابراين مطمئن شويد كه از اطلاعات خود نسخه پشتيبان تهيه كرده باشيد. البته در ويندوز 8 و 10 استفاده از قابليت Reset your PC يا Refresh your PC فايل هاي شخصي شما را به هنگام نصب مجدد ويندوز حفظ خواهد كرد. اگر پس از نصب مجدد ويندوز همچنان با ناپايداري سيستم مواجه بوديد، بايد بگوييم كه احتمالاً يكي از سخت افزارهاي موجود با مشكل مواجه است.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۲ بهمن ۱۳۹۸ساعت: ۰۳:۵۰:۰۸ توسط:zhalezibayi موضوع:

قصه درماني براي كودكان

اگرچه در روش قصه كودكانه درماني علاوه بر درمان مشكلات روان شناختي كودكان، آموزش آنان نيز لحاظ مي شود‌. استفاده از روش قصه درماني، تاثير زيادي بر اختلالات رفتاري كودكان همچون اختلالات اضطرابي، لجبازي و نافرماني مي گذارد و همچنين موجب بهبود علائمي همچون افسردگي، اضطراب و ترس در كودكان افسرده مي شود.

داستان كودكانه يا روايت گويي

قصه يا داستان در واقع نوشته اي است كه تفكر نويسنده، به شكل يك حكايت براي مخاطب روايت مي شود‌. اگر چه اين داستان تخيلي و غير واقعي بوده و يا در واقعيات زندگي همراه با تخيل وام گرفته شده باشد.

كتاب هاي داستاني و قصه ها براي خوانندگان مسائل مختلفي را در بسياري از حوزه ها همچون رفتارهاي حمايت كننده، ترس از تنهايي، رازها و ارتباطات و.‌‌.. شامل مي شود. به طور مثال ممكن است مطالعه يك كتاب به كودك جهت پيدا كردن مهارت "نه گفتن" كمك كند.

اهداف و ارزش هاي قصه گويي

قصه گويي در حقيقت به منزله فعاليتي بوده كه از انسان ها براي ساخت انسان كمك مي گيرد. شنيدن داستان موجب شكل گيري بهتر شخصيت افراد شده و نوعي روش، جهت افزايش درك رفتارهاي شناسي و عملي محسوب مي گردد.

قصه گويي به دليل نمايش بازخورد هاي شخصي، جهان پيرامون و شخصيت هاي متفاوت تعامل شخص با سايرين را نيز بهبود مي دهد.

به طور كلي گفته شده كه قصه ها به منزله چهار چوبي جهت خود پديد آيي و بالا بردن درك از خويش و بهبود روابط بين افراد مي شود. نوشتن داستان به ويژه اگر شخص زندگي خود را روايت كند موجب انسجام بهتر تخيلات، افكار و اتفاقات شده كه در نهايت ارتقا خودآگاهي شخص را به دنبال دارد.

ارزش هاي بنيادين كمك گرفتن از استعاره ها، قصه گويي به گفته باركر در روان درماني شامل موارد زير است:

  • به نمايش درآوردن نكات و مسائل مهم زندگي
  • كمك به اشخاص جهت شناختن بهتر خويش
  • مطرح كردن راه حل هايي براي رفع مسائل و مشكلات خود
  • دادن ايده و تفكرات جديد و بديع و افزايش انگيزه براي تغيير
  • مديريت نمودن روابط و روش هاي درماني
  • تثبيت راهنمايي ها
  • كم كردن مقاومت براي پذيرفتن تغييرات
  • دادن چهار چوب و سازمان دادن مشكلات و مسائل شخصي
  • بازسازي نمودن خويشتن (Ego)
  • الگو سازي شيوه اي از طريق برقراري ارتباط با ديگران
  • يادآوري توانايي ها و استعداد هاي فرد
  • كاهش حساسيت نسبت به ترس هاي شخصي

اغلب با شنيدن اصطلاح قصه گويي، آن را جز ارتباط هاي جدي به حساب نمي آورند و به آن به منزله يك سرگرمي نگاه مي كنند. در صورتي كه روايت قصه ها به افراد كمك مي كند تا بياموزند در اين جهان چگونه باشند و ديد خود را نسبت به واقعيت ها عوض كنند. در حقيقت مي توان قصه ها را به عنوان باورهاي افراد درباره خويشتن، محسوب كرد.

موضوع قصه هاي كودكان اغلب درباره انسان ها، حيوانات، موجودات غير واقعي و اشيا همچون گل، ماشين و... است. اين موضوعات در قصه كودكان از شخصيت، تفكر، باور، احساس و رفتار برخوردارند. زماني كه يك داستان براي كودك بيان مي شود، او سعي مي كند كه با شخصيت ها و حوادث قصه، همانند سازي كند و اين همانند سازي باعث فرافكني در زندگي شخصي او مي شود.

روان درمانگران با روايت قصه و داستان به حل مسائل و مشكلات افراد كمك مي كنند. در كتاب "انسان و سمبل هايش" كارل يونگ اشاره مي كند كه انسان ها اگرچه تفاوت هاي زيادي در فرهنگ و مذهب دارند اما اشتراك بسياري در ضمير خودآگاه خود دارند. ايشان اعتقاد دارند كه افراد، سمبل هاي يكسان يا مشابهي را به كار مي برند كه نشان دهنده هر دو جنبه والا و مست حيات رواني انسان است.

از مشهور ترين روان شناساني كه روش قصه درماني براي حل مشكلات كودكان استفاده مي كرد، مي توان برونو بتلهايم، درمانگر كودكان روان پريش را نام برد. ايشان معتقد بودند يكي از سختي هاي آموزش كودكان، كمك به آنان جهت به دست آوردن درك مفهوم زندگي و رسيدن به بلوغ رواني است.

 ايشان در كتاب برجسته اش "كاربردهاي افسونگري" مي نويسد: علاوه بر نقش مهم و برجسته سرپرستان كودكان، ميراث فرهنگي كه به شكل قصه روايت مي شود، باعث معنادار شدن زندگي آن ها مي شود.

وي اعتقاد دارد زماني كه كودكان را با ادبيات آشنا كنيم، داستان و قصه ها براي آن ها جذابيت بيشتري پيدا مي كند. ايشان همچنين مي نويسند: در قصه گويي فقط ترويج اخلاقيات مطرح نبوده بلكه قهرمان قصه براي كودكان از جذابيت خاصي برخوردار است و آنان در تمام مبارزات، خود را در نقش قهرمان داستان تصور مي كنند. به دليل اين هم ذات پنداري، كودكان فكر مي كنند كه قهرمان قصه از اتفاقات مختلف دچار زحمت شده و سرانجام پيروزي كسب مي كند.

از اين داستان هاي نمادين مي توان شنل قرمزي را نام برد. در اين قصه شنل قرمزي براي سر زدن به مادر بزرگ پير خود به كلبه اي در آن سوي جنگل مي رود. او بسيار مهربان است ولي نصيحت هاي مادر را به سرعت فراموش مي كند و به دليل اعتماد بي جا به گرگ، جزئيات منزل مادر بزرگ را به گرگ مي گويد، گرگ نيز اول مادر بزرگ شنل قرمزي و سپس خود او را طعمه كرده و مي خورد.

 چنان چه دوستان شنل قرمزي، به موقع نمي رسيدند بايد شاهد پايان غم انگيزي براي اين قصه باشيم. در آخر شنل قرمزي مي آموزد اگرچه دوستي مسئله بسيار با ارزش و خوبي است ولي اعتماد به هر شخصي كه از راه رسيده، كار بسيار اشتباهي است. قصه شنل قرمزي ممكن است در ظاهر بسيار پيش افتاده باشد ولي روايت آن براي مخاطبان اين مفهوم را مي رساند كه هر كس شايستگي دوستي را نداشته و اعتماد به غريبه ها ممكن است تاوان سنگيني به دنبال داشته باشد.

قصه و داستان با داشتن پيام هاي روان شناختي مهم به كودكان كمك مي كند كه بيشتر با مفاهيم ضمير ناخودآگاه آشنا شوند و بر مشكلات روان شناختي رشد پيروز شوند.

كودكان ۲ ساله تمايل زيادي به شنيدن قصه همراه با تحرك دارند. داستاني كه براي كودكان نوپا انتخاب مي شود نبايد طولاني و يا پيچيده باشد و اغلب در داستان هاي مناسب آن ها به كارهاي روزمره همچون تهيه كردن غذا و يا پخت آن اشاره مي شود.

با رشد كودك و افزايش سن او مي توان داستان هايي را انتخاب كرد كه حوادث و شخصيت هاي بيشتري دارند. به عنوان مثال اغلب كودكان ۳ ساله دوست دارند داستاني را بشوند كه درباره كودكي خود و يا ديگر اعضا خانواده باشد.

بهتر است تا سن ۷ سالگي، قصه ها به شكل آهنگين و ريتميك براي كودكان گفته شود به طوري كه كلمات مهم و كليدي مدام تكرار گردند. براي اين كودكان، اغراق در بيان و روايت داستان با حركات بدن بسيار مهم است به دليل اينكه باعث پرورش تخيل آن ها شده و رابطه بهتري را بين قصه گو و كودك نيز به وجود مي آورد.

رودلف اشتانير، سازنده مدارس والدورف، بيان مي كند كه كودكان پيش دبستاني به حركات بياني با دست، تغيير در حالت، احساس با چهره و شنيدن صداهاي زمينه و جلوه هاي صوتي علاقه بسياري دارند. براي ملموس كردن شخصيت ها و اتفاقات داستان ها مي توان از اين عناصر كمك گرفت. بهتر است كه در اين روايت يك داستان از اين عناصر مشابه هم استفاده گردد و تا كودكان نيز آنها را بياموزند و در ذهن آنها ثبت شود‌.

تطابق يابي يكي از عناصر مهم در روايت قصه به شمار رفته و به آن نيروي نفوذ و تاثير مي دهد. زماني كه كودكان قصه اي را مي شنوند به شكل مداوم بين آنچه كه در حال شنيدن آن هستند با خاطرات خود پيوند برقرار مي كنند و در ذهن خود اقدام به پردازش تجربيات شخصي و اتفاقات داستان كرده تا رابطه اي بين آنها بيابند.

 به طور مثال اگر يك كودك عبارت "سگي بزرگ و خشمگين" را بشنود به تطابق يابي در اتفاقات گذشته خود مي پردازد تا مفهوم اين عبارت را درك كند. بنابراين شنيدن اين عبارت براي هر كودك تصوير متفاوتي را يادآوري مي كند.

 فرآيند تطابق يابي در ضمير ناخودآگاه فرد اتفاق مي افتد، به عنوان مثال زماني كه اتفاق مشابهي كه براي كودكان به وجود مي آيد خاطره مشابه كه در گذشته اتفاق افتاده را به خاطر مي آورند و دوست دارند كه آن را براي بقيه بيان كنند.

قصه گويي و قصه درماني در چند سال گذشته جهت درك رفتار انسان در بخش هاي مختلف روان شناختي افزايش يافته است، به عنوان مثال رشد هويت به عنوان شاخصي از ساخت داستان زندگي است و آسيب شناسي نيز نمونه اي از قصه هاي زندگي به شمار رفته كه در مسير درست قرار ندارند و روان درماني نيز به عنوان تمريني جهت بهبود و بازسازي داستان زندگي محسوب مي گردد.

قصه درماني با فرضيه هاي بسامد رنيسم با فرانو گرايي تطابق دارد كه در بسامد رنيسم اين اعتقاد وجود داشته كه هيچ گونه حقيقت مطلقي وجود نداشته و روايت داستان و قصه به منزله فضاي آزادي جهت عمل كردن تلقي مي شوند.

در روان شناسي رويكردهاي داستاني بر چند محور تمركز دارند:

  • كمك گرفتن از روايت داستان و قصه به عنوان يك روش درماني در روان درماني فردي و خانوادگي كاربرد دارد.
  • از قصه و داستان براي تشخيص استفاده مي شود.
  • آموزش و رشد استعداد هاي كودكان با كمك روايت قصه هاي مختلف نيز صورت مي گيرد.

به همين دليل تعداد زيادي از محققان براي ارزيابي باليني از داستان و قصه گويي كمك مي گيرند. همچنين مشخص شده كه مي توان با بسط داستان ها مي توان افكار انسان ها را تغيير داد‌.

روايت داستان يكي از محورهاي روان شناختي پايه بوده و افراد با قصه ها به سازماندهي تجربيات خود مي پردازند و به اين شكل به اتفاقات مفهوم مي دهند و به پيش بيني موقعيت هاي مختلف مي پردازند. به همين دليل قصه هاي شخصي به عنوان قسمتي از داستان مشترك زندگي انسان ها در كمك بافت فرهنگي به شمار مي رود.

قصه درماني

در چند سال اخير قصه درماني به عنوان روشي در متد بازي درماني كودكان، عنوان شده است. ● با كمك اين روش روان شناسان سعي مي كنند كه توجه شنوندگان را به اين قضيه معطوف كنند كه فقط اين مشكل در آن ها وجود نداشته و افراد بسياري نيز همچون آنان درگير اين مشكلات هستند.

اين طرز تفكر، موجب آرامش خيال كودكان شده و به آنان براي موفقيت و غلبه بر مشكلات كمك شاياني مي كند. روايت داستان و قصه به كودكان آموزش مي دهد كه مشكلات جزئي از زندگي هستند و همواره بايد با آن ها به مبارزه پرداخت و در صورتي كه فرد با مشكلات به شكل ثابت و محكم بجنگد بر تمام آن ها فائق شده و پيروزي از آن او خواهد شد.

  • قصه درماني همچنين موجب انتقال بسياري از مفاهيم آموزشي در حوزه هاي مختلف فرهنگ، اخلاق، بهداشت و يا ساير علوم مي گردد بدون اينكه به شكل مستقيم باورهاي كودك را هدف قرار دهد و يا مقاومت ذهني و لجبازي او را در پي داشته باشد.
  • از ديگر اثرات قصه درماني مي توان به ساخت الگوهاي مثبت و تاثير گذار جهت زندگي سالم تر اشاره كرد. اكثر كودكان و نوجوانان در طي زمان، براي خود الگوهاي مختلفي بر مي گزينند و آن ها را در روياي هاي خويش نيز سهيم مي كنند. بنابراين اگر الگوهاي با ارزش بيشتر و مفهومي تر انتخاب شود موجب رشد كودك همراه قهرمان قصه شده و همچنين تجربياتي را بدون آزمون و خطا و از دست دادن بها نيز به دست مي آورند.

زمان كه يك قصه روايت مي شود، در واقع موضوعي شكل گرفته و اشخاص و اشيا داستان، متناسب با تفكر، هيجان و رفتارهاي خاصي بروز مي كنند و قصه اي مشابه با تجربيات زندگي افراد شنيده مي شود. در حقيقت قصه و داستان بر ۴ قلمرو از وجود انسان اثر مي گذارند:

  • قلمرو شناختي: اين قلمرو قابليت قصه را در منتقل كردن دانش و بهبود فرآيند حل مسئله مشخص مي كند.
  • قلمرو عاطفي: روايت قصه، پالايش بخش عاطفي-هيجاني و ايجاد اميد را به دنبال دارد‌.
  • قلمرو بين فردي: شنيدن قصه ها موجب ساخت پيوستگي و ايجاد رابطه انساني-اجتماعي اشخاص به همديگر مي شود.
  • قلمرو شخصي: قصه گويي بصيرت و بينش را در فرد افزايش مي دهد زيرا زماني كه شخص، خودش و مشكلات مرتبط با زندگي اش را در داستان ديگران ببيند، درك او از خود و مسائلش بيشتر مي شود.

استفاده از روش قصه گويي در مشاوره با كودكان، باعث كمك به آنان شده تا با احساسات، افكار و رفتارهايي مبارزه كنند كه قادر به صحبت مستقيم راجع به آن با كسي حتي مشاور نيستند.

روايت قصه و قصه گويي قدمتي به اندازه تاريخ بشر داشته به نحوي كه انسان ها از همان ابتدا زندگي و مسائل مرتبط با آن را در قالب قصه ها روايت مي گردند و قصه ها موجب شكل گيري زندگي بشر و تغيير و تحول آن شده اند.

 قصه در واقع بازتابي از شخصيت افراد و تجربيات آن ها در زندگي است. زندگي شامل نظم بخشي و سازماندهي كردن تجربه هاي آن بوده و زماني كه از جهان، آگاهي كافي به دست نيايد، كمك گرفتن از تجربه ها لازم است و به اين شكل، تجربيات و اتفاقات زندگي افراد به قصه اي متفاوت تبديل مي شود.

روايت قصه زندگي افراد باعث كشف توالي و ارتباط هاي معني شده و به شنوندگان كمك مي كند كه نسبت به وضعيت خود، بينش عميق تري كسب مي كنند.

در حقيقت قصه ها به منزله سازه هاي تخيلي فرهنگي از جهت فردي و اجتماعي بوده كه مفهوم و نكات بسياري را در بر مي گيرند.

اشخاص بزرگي همچون جروم برونر، لكس وتيز و جكسوان، قصه گويي را به عنوان روش طبيعي جهت ساخت جهان به شمار مي آورند.

در اين نوع بينش از قصه براي آموزش درس هاس اخلاقي جهت سازماندهي يادگيري ها استفاده مي شود و در صورتي كه در قصه ها اعمال و پيامدهاي آن نيز ذكر شود، رشد اخلاقي نيز رخ خواهد داد.

 از اين جهت اهميت روايت قصه در رشد اخلاقي افراد و جامعه در بين تعداد زيادي از افراد صاحب نظر بحث شده و در كتاب هاي ديني همچون انجيل و قرآن كريم براي آموزش روش درست زندگي و يافتن حقايق نيز از داستان هاي مردم در زمان ها و شرايط مختلف استفاده شده است. به همين دليل قصه گويي و شنيدن قصه ها يكي از شيوه هاي متداول جهت منتقل كردن تجربيات و سرگرمي مطرح است.

قصه گويي موجب پرورش تخيل كودكان شده و دنياي پيرامون را بهتر به آن ها مي شناساند. در حقيقت قصه و داستان به منزله پلي بين كودكان و جهان اطرافتان مطرح هست. اتفاقاتي كه در يك داستان رخ مي دهد نظم خاصي دارد كه مشكل كودك در اين توالي قابليت بروز پيدا مي كند و از شدت غم آن كاسته شده كه در كنار ساير متدهاي روان شناسي همچون رويكردهاي تخيلي، شناختي، رفتاري، آنان را براي مواجه با كمبود ترس و استرس ها آماده كرده و به شكل غير مستقيم به آن ها نيرو و اميد ارمغان مي دهد و موجب تغيير و تحول آنان مي شود.

حل مشكلات كودكان از طريق قصه گويي

از مشهورترين آزمون هاي فرافكن كودكان مي توان "اندر يافت موضوع كودكان" نام برد كه كودك زماني كه يك تعداد تصاوير مشخص را مي بيند داستاني متناسب با آن ها مي گويد و شخص متخصص نيز با تعريف اين قصه مشكلات عاطفي و رواني كودكان را متوجه شده و متناسب با آن روش درماني ارائه مي دهد. اين مسئله رابطه عميق قصه گويي و مشكلات رواني، شخصيتي و عاطفي كودكان را اثبات مي كنند.

مي توان براي كودكاني كه با ترس مواجه هستند از روش قصه درماني استفاده كرد. چنان چه داستان براي كودك تعريف شود و يا خود كودك به داستان پردازي بپردازد، در رفع اين ترس ها كمك فراواني مي شود.

 به عنوان مثال بيان داستان ها درباره يك شخصيت كه ترس از تاريكي نداشته و توانسته بر مشكلاتش پيروز شود موجب شده كه كودك علاوه بر لذت بردن از همانند سازي ذهني با شخصيت قصه نيز همانند سازي نمايد و به اين شكل غير مستقيم مشكل ترس كودك رفع خواهد شد.

از مزيت هاي ديگر روان شناختي روايت قصه براي كودكان مي توان رفع نيازهاي عاطفي كودك، بهبود تعاملات اجتماعي، پرورش احساس زيبا شناسي و نوع دوستي، منتقل كردن ارزش هاي اخلاقي، انساني و در آخر اصلاح اخلاق و رفتار و رشد تخيل كودكان را نام برد.

روايت ۳ قصه كودكانه با خاصيت درماني

۱- قصه ني ني و سنجاب كوچولو

چند روز قبل، يك ني ني به خانواده سنجاب ها اضافه شد و سنجاب كوچولو بالاخره از تنهايي در آمد. ني ني سنجاب، خيلي نمكي و كوچولو بود و سنجاب كوچولو اين برادر تازه وارد را خيلي دوست داشت و از ديدنش سير نمي شد. همش سعي مي كرد كه ني ني را بغل كنه و براي بازي بيرون ببره كه مامان سنجاب نمي زاشت و يادآوري مي كرد كه به سنجاب كوچولو كه داداشت هنوز خيلي كوچولو و ريزه ميزه است، براي اينكه بتوني باهاش بازي كني بايد بزاري كه بزرگ بشود. 

 سنجاب كوچولو قصه خيلي دوست داشت كه مامانش باهاش بازي كند اما ني ني كوچولو كه همش بغل مامان بود اجازه بازي به مامان سنجاب نمي داد. سنجاب كوچولو هم به اتاق خودش رفت تا با اسباب بازي هايش سرگرم بشه اما خيلي زود از تنهايي بازي كردن خسته شد.

وقتي بابا سنجاب از سر كار برگشت، سنجاب كوچولو خيلي خوشحال شد و به سرعت به بغل بابا رفت. اما خستگي زياد بابا به سنجاب اجازه نمي داد كه با سنجاب كوچولو بازي كند. اما بابا سنجابه زماني كه نشست شروع به بغل كردن و بوسيدن با ني ني سنجاب كرد.

سنجاب كوچولو كه اين رفتار را ديد خيلي احساس ناراحتي كرد، به سمت اتاقش دويد تا روي رخت خوابش برود. مامان سنجاب بعد مدتي كه گذشت او را براي خوردن غذا صدا زد اما سنجاب كوچولو كه ناراحت بود جوابي نداد. بابا سنجاب هم گفت: سنجاب جان، بدو بيا كه فندق پلو غذاي مورد علاقه ات را مامان درست كرده اما باز صدايي از سنجاب كوچولو بلند نشد.

 مامان و بابا سنجاب كوچولو رفتند به اتاق سنجاب كوچولو و ناراحتي اونو ديدند. بابا و مامان مدام سنجاب كوچولو را صدا زدند كه عزيزكم، سنجابكم، اما سنجاب كوچولو نه حركتي كرد و نه جواب داد.

سنجاب كوچولو كه غصه دار بود كم كم چشم هايش پر از اشك شد و گفت: شما ني ني كوچولو كه آمده ديگه منو دوست نداريد. مامان و بابا كه اين حرف را شنيدند به فكر فرو رفتند و بعد همزمان دست هاي سنجاب كوچولو را گرفته و بعد او را تاب دادند. اين حركت بابا و مامان، لبخند به لب سنجاب كوچولو آورد. مامان و بابا كه لبخند رو لبش ديدند بيشتر او را تاب دادند كه صداي بلند خنده هاي سنجاب را شنيدند.

ني ني سنجاب كه تنها مونده بود شروع به گريه كرد اما بابا و مامان به بازي با سنجاب كوچولو ادامه دادند. سنجاب كوچولو برادر ريزه ميزه اش را خيلي دوست داشت، گفت چرا صداي گريه ني ني را گوش نمي كنيد؟ برويم كه ني ني را آرام كنيم. حالا سه تايي مامان و بابا و سنجاب كوچولو با لب خندان رفتند كه با ني ني سنجاب بازي كنند.

۲- قصه سنگ كوچولو

يك سنگ كوچيك در يكي از روزها وسط خيابان رها شده بود، هر كسي به اون مي رسيد به سنگ ضربه اي مي زد و اون را به سمت ديگري پرتاب مي كرد. اين حركت ها ناراحتي و درد به سنگ كوچولو وارد مي كرد و كم كم از بدنش تكه هاي زيادي جدا مي شد و خودش از يك قسمت به قسمت ديگر مي رفت.

سنگ كوچولو دوست داشت كه ديگر سر راه مردم نباشه تا بقيه به او لگد نزنند‌. بعد از چند روز مردي سوار بر يك وانت پر از هندوانه از راه رسيد. با بلندگويي كه همراهش بود داد مي زد كه " مردم بياين كه هندوانه هاي سرخ و شيريني آوردم، هندوانه به شرط چاقو حراج شد".

خيلي از مردم هم براي خريد آمدند. فقط يكي از هندوانه ها براي مرد باقي ماند. مرد براي شكستن هندوانه به اطرافش نگاه كرد كه سنگ كوچولو را ديد و آن را داخل وانت كنار هندوانه گذاشت تا هندوانه نيوفتد.

مرد سوار وانت شد و به خارج شهر كنار رودخانه رفت تا هندونه بخوره. بعد كه هندونه از وانت پايين اورد، سنگ كوچولو را به سمت رودخانه پرتاب كرد. بعد از خوردن هندوانه، مرد سوار ماشينش شد و به سمت خونه اش حركت كرد اما سنگ كوچولو كه از شلوغي و لگد زدن مردم راحت شده بود بسيار خوشحال و خدا را بسيار شكر مي كرد.

 سنگ كوچولو روزها و فصل هاي زيادي را كف رودخانه سپري كرد. جريان آب گاهگاهي باعث حركت و غلتيدن او روي سنگ هاي ديگر مي شد كه ناهمواري هاي بدنش نيز با اين حركات از دست رفتند و تبديل به سنگ صاف و صيقلي شد.

يك روز چند دانش آموز با معلم خود براي اينكه بفهمند چرا سنگ هاي كف رودخانه صاف و صيقلي هستند به كنار رودخانه آمدند. يكي از اين دانش آموزان با ديدن سنگ كوچولو قصه ما، آن را بلند كرد و به همراه خودش به خانه برد.

پسرك سنگ كوچولو را رنگ آميزي كرد و صورت و مو و لباس برايش نقاشي كرد تا به شكل آدمك بامزه درآمد. مادر پسرك با ديدن شكل جديد سنگ كوچولو، ربان قرمزي به آن بست و آدمك بامزه را به ديوار اتاق پسرك آويزان كرد.

 ديگر سنگ كوچولو قصه ما داخل كوچه و زير لگد ديگران نبود و به ديوار اتاق آويزان شده بود. پسرك هم از ديدن شكل جديد سنگ كوچولو بسيار خوشحال بود و هر روز به تماشاي او مي نشست.

۳- قصه آموزنده كوتاه مهرباني كردن

روزي روزگاري در يك مزرعه يك انبار پر از كاه وجود داشت كه حيوانات اين مزرعه براي استراحت ساعاتي در آن مي ماندند. در بين اين حيوانات، سگي وجود داشت كه همه به او سگ مهربان مي گفتند، اون با همه مهربان و دوست بود.

در يك روز در فصل بهار، يك بچه گربه كه به تازگي به حيوانات مزرعه وارد شده بود كنار سگ مهربان قرار گرفت و از او پرسيد: سلام، اسم من پيشي كوچولو، يك سوال دارم چرا همه به تو علاقه دارند؟ چكار كردي كه محبوب همه شدي؟

سگ مهربان گفت: "به نظر خودت دليل آن چي ميتونه باشه؟" پيشي كوچولو كمي فكر كرد و جواب داد: "نمي دونم، من فكر كنم شايد دليل آن ترس هست كه باهات همه دوستي مي كنن، اما من خيلي كوچيكم و كسي ازم نمي ترسه"

سگ مهربان با خوش اخلاقي گفت: "نه پيشي كوچولو اگر من اخلاق بدي داشتم كه نمي تونستم با اون ها دوستي كنم. اگر هم بداخلاق بودم، تو هم مي ترسيدي كه با من صحبت كني درسته؟"

پيشي كوچولو بعد كمي فكر گفت "اره راست مي گويي، مهرباني تو باعث شد كه بيام پيشت". سگ مهربان بعد از تكيه دادن به علف هاي پشت سرش و كشيدن نفسي عميق گفت: پس سعي كن با همه رفتاري مهربان داشته باشي، اين جوري زماني كه تو هم نياز به كمك داشته باشي، بقيه با مهرباني به كمكت مي آيند. پيشي كوچولو بعد از فهميدن دليل تعداد زياد دوستان سگ مهربان خيلي خوشحال بود و به خود قول داد كه مثل سگ مهربان با همه حيوانات مزرعه دوست باشد.

متخصصان روان درمانگر اين داستان ها را به عنوان روشي موثر در كارهاي باليني به كار مي برند.

 در يك تحقيقي به بررسي تاثير قصه درماني در علائم افسردگي در كودكان مبتلا به اين مشكل پرداخته شد. در اين پژوهش ۵ نفر از كودكان افسرده كه در پايه چهارم و پنجم ابتدايي مشغول تحصيل بودند مشاركت كردند. در اين روش جهت ارزيابي، از پيش آزمون به پس آزمون بدون گروه كنترل استفاده شد و پرسش نامه علائم اين اختلال نيز تهيه شد.

قصه درماني براي اين كودكان، دو بار در هفته به مدت ۲۴ جلسه انجام گرفت و زماني كه به مقايسه نتايج پرداخته شد، مشاهده گرديد كه علائم افسردگي بعد از اجراي برنامه قصه درماني كاهش يافت.

همچنين مشخص شد كه قصه درماني بر بهبود مشكلاتي همچون اختلالات اضطرابي، لجبازي و نافرماني تاثير بسياري داشت.

 اغلب كارشناسان و افراد صاحب نظر اعتقاد دارند كه اين آموزش ها و روايت داستان بر نبوغ افراد در بزرگسالي نيز موثر خواهد بود، به همين علت حتي گوش كردن برنامه هاي علمي نيز بر ذهن كودك اثر داشته و به شكل رمز گذاري از طريق الگوهايي در قسمت حافظه كودك حفظ مي شود.

 اين اتفاقات در سطح ناخودآگاه كودك اتفاق مي افتد و اگر چه ممكن است مفاهيم جملات و كلمات براي كودك قابل فهم نبوده ولي با شنيدن آن ها در مغز ثبت مي شوند.

طبق مطالعات صورت گرفته مشخص شده در صورتي كه در بزرگسالي اين افراد، موضوعات شبيه به آنچه كه در كودكي شنيده اند، ببينند، بهتر آن را مي آموزند و حتي ممكن است اين گروه افراد جز نوابغ زمان خود نيز قرار گيرند.

اين محققان به خانواده ها پيشنهاد مي كنند امكاني براي كودكان خود فراهم كنند تا هر روز گفته هاي علمي را بشنوند زيرا تا سن قبل از ۷ سالگي بيشترين يادگيري در مغز آنان رخ مي دهد. سن ۴سالگي اوج يادگيري كودكان است.

تعداد زيادي از روان شناسان اعتقاد دارند كه قصه گويي در تكامل مغز نوزادان تاثير زيادي داشته و آن را به دوره دوم جنيني شخص ارتباط مي دهند.

قصه گويي براي افرادي كه با كودك نيز در ارتباط هستند نيز شگفت آور بوده و با كمك آن مي توان به شكل گيري شخصيت، تكامل رفتاري و كسب اعتماد به نفس كودكان كمك كرد.

فوايد قصه گويي مي تواند والدين را به اين سمت سوق دهد كه از اين روش براي رشد شخصيت و آرامش دروني كودك كمك بگيرند.

از جمله ويژگي هاي يك داستان خوب از ديدگاه روان شناختي مي توان به متناسب بودن ظرفيت رواني، احساسات، علاقه مندي، فضاي ذهني، فرهنگي و شرايط سني كودكان اشاره كرد. بهتر است داستاني براي كودكان انتخاب شود كه علاوه بر سادگي و كوتاه بودن و جذابيت، پايان غير قابل انتظاري نيز داشته باشد و هم چنين با روايت موضوعي مناسب تاثير مثبتي بر جاي بگذارد.

پژوهشگران اين حوزه معتقدند كه شخصيت ها و چهره قهرمانان داستان بر هر دو سطح خودآگاه و ناخودآگاه كودكان تاثير زيادي داشته و آن ها را به سمت فضاي قصه سوق مي دهد. در صورتيكه والدين قصه گويي براي كودكان، همراه با نوازش انجام دهند نتايج بهتري به دست آمده و آرامش كودكان نيز افزايش مي يابد.

قصه‌ها الكوهاي طبيعي از فكر كردن هستند كه پيش از آغاز تحصيل از راه افسانه‌ها قصه‌هاي كودكانه و تاريخچه‌ خانوادگي فرا گرفته مي‌شوند. به گونه‌اي كه برخي پژوهشگران ادعا كنند دانش امروزي ما از قصه‌ها مي‌آيند. اين روش يكي از بهترين شيوه‌ها در مشاوره با كودكان است به طوري كه آنها مي‌توانند با احساسات و افكار و رفتارهاي تقابل كنند كه هنوز نمي‌توانند با مشاور به طور مستقيم درباره آنها صحبت كنند. اين روش را به همراه بازي درماني توصيه مي‌نمايند تا به عنوان بستر مناسب به بيان و راهنمايي و اصلاح تجربه‌ها كمك كند. كودكان داراي نيازهاي ويژه به دليل محدوديت‌هايي كه در كاركردهاي شناختي هيجاني انگيزشي و رفتاري دارند. نمي‌توانند به طور به طور موثر از آموزش‌ها با روش‌هاي درماني مستقيم بهره گيرند. از اين رو بكارگيري فنون غيرمستقيم مانند قصه‌گويي و قصه‌درماني مي‌توانند به گونه‌اي اثربخش و شفابخش كاستي‌هاي آنها را بهبود و ترميم نمايد. قصه‌گويي براي چه كودكاني مناسب است؟

  • كودكاني كه عزت نفس پايين دارند.
  • كودكاني كه كم‌رو خجالتي هستند.
  • كودكاني كه خشم خود را نمي‌توانند كنترل كنند.
  • كودكاني كه دچار ترس و اضطراب هستند.
  • كمك به هويت‌يابي
  • كودكان بيش‌فعال براي جلوگيري از رفتارهاي تكانشي.

برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۲ بهمن ۱۳۹۸ساعت: ۰۳:۴۲:۴۲ توسط:zhalezibayi موضوع:

نقش قصه‌هاي قرآني در تعليم و تربيت نسل جديد

قصه هاي كودكانه

قصه كودك

www.voolak.com

چكيده

آفرينش قصه پاسخ بةكي از نيازهاي روحي انسان است و تا انسان، اين موجود پيچيده به حيات خود ادامه دهد، هنر ديرپاي قصه‌گويي نيز زنده خواهد بود و همچون رودي حيات‌بخش در بستر زندگي بشر جريان خواهد داشت. قرآن كه معجزة پيامبر اسلام و آخرين و درعين‌حال كامل‌ترين كتاب آسماني است سرشار از قصه است كه از سرگذشت پيامبران و اقوام پيشين و به زبان قصه براي مسلمانان نقل‌شده است. در اين مقاله سعي بر آن است تا ابتدا معناي لغوي و اصطلاحي قصه، اهميت، انواع، ويژگي‌ها و ارزش‌هاي تربيتي قصه موردبررسي قرار گيرد، سپس جايگاه، اهميت و ويژگي‌هاي قصه كودكانه در قرآن موردبررسي قرار مي‌گيرد و در نهايت به شيوه‌ها و تكنيك‌هاي قصه‌پردازي در قرآن پرداخته مي‌شود. كودك به اقتضاي نزديكي  به فطرت پاك الهي، از شنيدن قصه لذت مي‌برد و به‌طور غيرمستقيم، جوهر وجودش شكل مي‌گيرد. ازآنجاكه قرآن «احسن القصص» است، چنانچه قصه‌هاي آن به نحو مقتضي و متناسب با سن كودك بيان شود، موجب علاقه‌مندي نسل جديد به قرآن خواهد شد، چراكه در دل‌ قصه‌هاي قرآني برشي از زندگي واقعي انسان در لحظه‌هاي خاص تاريخ نقش بسته است.

مقدمه

قرآن كريم به‌عنوان آخرين كتاب الهي كه از سرچشمه وحي الهام گرفته، گنجينه‌اي منحصربه‌فرد و در ميان همه كتب الهي بي‌رقيب است. با توجّه به اينكه عامّه مردم، كمتر مي‌توانند از قرآن كريم و مفاهيم آموزنده آن مستقيماً استفاده كنند، قرآن كريم با عباراتي ساده و قابل‌فهم براي عموم مردم به بيان سرگذشت پيشينيان پرداخته و با اشاره به علّت هلاكت يا سعادت آنان، نيل به هدف مقدّس، يعني عبرت گرفتن از سرگذشت گذشتگان را آسان‌تر نموده است.

قصّه و داستان‌گويي مهم‌ترين وسيله و ابزار كتب آسماني براي تبشير و انذار بوده است. بدون ترديد، طبع انسان به شنيدن و خواندن سرگذشت‌ها و قصّه‌ها، رغبت و ميل فراوان دارد و قرآن كريم، اولين كتابي است كه نقل داستان‌هاي‌ و سرگذشت‌هاي واقعي پيشينيان را در راه تربيت و ارشاد مردم به‌كار گرفته و از اين ميل و رغبت طبيعي، در راه هدايت آنها بهره‌برداري كرده است (سايت شهر مجازي قرآن كريم، 1389).

قرآن كريم همواره به‌عنوان چراغ روشنايي‌بخش راه سعادت بشري، نويدبخش بوده است و از راه‌هاي مختلف همچون: انذار، بشارت، وعده، وعيد، تمثيل، توصيف، إخبار، حكايت و بيان قصّه، در پي اين بوده است كه قاطبه انسان‌ها را به‌سوي راه سعادت ابدي هدايت كند. تاريخ و نقل سرگذشت پيشينيان و ذكر عاقبت آنها‌ و ذكر علّت گرفتاري‌ها و شقاوت، يا راحتي و سعادت آنها‌، تأثير به‌سزايي در چگونگي طي اين راه دارند. در دل‌ قصه‌هاي قرآني برشي از زندگي واقعي انسان در لحظه‌هاي خاص تاريخ نقش بسته است.

قصه در لغت

واژة «قصه» مصدر عربي از ماده قَصَصَ، يُقصُصُ و به معني دنبال كردن اثر و ردپاي كسي يا حيواني آمده است. معاني ثانوي ديگري چون: بيان كردن، گفتن، داستان‌سرايي، نقل كردن نيز در فرهنگ‌ها ياد شده است.

از ميان معاني واژة قصه، شايد بهترين معني كه با اصل كار قصه‌گويي مطابقت دارد و با نظريه‌هاي قصه شناسان نيز هماهنگ است، همان معني دنبال كردن است. دنبال كردن در معناي مجازي، نه به‌طور حقيقي، مثل دنبال كردن رد پاي يك آهو يا يك دزد، بلكه دنبال كردن مجازي حوادث و ماجراهايي است كه براي يك شخصيت يا شخصيت‌هاي داستان رخ مي‌دهد (پشت‌دار، 1390).

شنونده به هنگام توجه به وقايع قصه در هر شرايط سني و علمي – فرهنگي كه باشد، آنچه او را برمي‌انگيزاند تا حوادث قصه را دنبال كند، همانا حس كنجكاوي و ولع به اين است تا بداند كه سرانجام قهرمان داستان و نتيجه ماجراها به كجا خواهد كشيد؛ يعني شنونده دائماً از خود يا از راوي مي‌پرسد: بعد چه؟ (and then)، در زبان عربي قَصَصَ دقيقاً با اين اصطلاح لاتين تناسب معنايي و كاربردي دارد (رهبر، 1389). قصه، به‌طور اجمال، پيگيري و رديابي آثار گذشته و گذشتگان است. همان‌گونه كه چند جاي قرآن، گذشته از بحث قصه، از خود واژه قصه به معناي» پيگيري و رديابي آثار گذشته استفاده شده است (حسيني و محدثي، 1381).

قصه در اصطلاح

در زمان حال، اصطلاح قصه به معناي عام در بيشتر متون ادبي بر آنچه در ادبيات قديم آمده است، مانند افسانه، حكايت و سرگذشت اطلاق مي‌شود (مير صادقي، 1377). قصه قالبي از انواع ادب شفاهي (عاميانه، فرهنگ مردم) است كه ساختاري ساده و ابتدايي دارد و حوادث آن حول يك ماجراي ساده دور مي‌زند، اصل قصه روايت سادة آن ماجراست. وجه تمايز قصه با حكايت در دو نكته است: حكايت در زمان و روزگاري مشخص اتفاق افتاده است، ولي قصه مقيد به برش زمان نيست، ديگر آنكه حكايت حتماً متضمن يك پيام اخلاقي يا نكته‌اي اجتماعي است كه قصه ممكن است حامل چنين پيامي باشد و ممكن است صرفاً به‌قصد سرگرمي گقته مي‌شود (پشت‌دار، 1390). معناي اصطلاحي ديگر قصه اين است كه در آن تأكيد بر حوادث خارق‌العاده بيشتر از تحول و تكوين آدم‌ها و شخصيت‌ها است.

قصه و قصه‌گويي امروزه علاوه بر روشي براي سرگرمي و تفريح، شيوه‌اي براي آموزش و يادگيري كودكان است و از آن در كلاس‌هاي آموزشي و اتاق‌هاي بازي و خواب كودكان استفاده مي‌شود (ندافي قلعه شيري، 1388).

قصه‌گويي، عبارت است از: هنر يا حرفه نقل داستان به‌صورت شعر يا نثر كه شخص قصه‌گو آن را در برابر شنوندة زنده اجرا مي‌كند. داستان‌هايي كه نقل مي‌شود، مي‌تواند به‌صورت گفت‌و‌گو، ترانه، آواز با موسيقي يا بدون آن، با تصوير و ساير ابزارها همراه باشد. ممكن است از منابع شفاهي، چاپي يا ضبط مكانيكي استفاده شود و يكي از اهداف آن بايستي سرگرمي باشد. در روزگاران كهن، تاريخ سنت‌ها، مذهب، آداب قهرماني‌ها و غرور قومي به‌وسيله قصه‌گوها از نسلي به نسل ديگر منتقل مي‌شد (حجازي، 1384).

قصه‌گويي در كشور ما سابقه‌اي بس ديرينه و قديمي دارد، اما نفوذ عوامل و وسايل ارتباط‌جمعي و علاوه بر آن مسائل خاص حوزه‌هاي شهرنشيني، موجب شده تا نقش قصه‌گويي در طول دوران و به‌ويژه در نظام‌هاي آموزشي كم‌رنگ شود. همچنين به قصه‌گويي هنوز به‌عنوان يك فن نگاه نمي‌شود و در نظام آموزش‌وپرورش جايگاه شايسته‌اي براي قصه‌گويي به چشم نمي‌خورد. بسياري از علاقه‌مندان به اين فن، به تجارب خود متكي هستند و كمتر با روش‌هاي علمي و اصول قابل قبول اين فن آشنايي دارند.

اهميت قصه و قصه‌گويي

قصه و قصه‌گويي، خود قصة آشناي همة انسان‌ها در همة روزگاران و جامعه‌هاست. انسان‌ها در سفر، غم و شادي، تنهايي و خلوت و در جمع و حتي در گيرودار جنگ و بحرآنها‌ي زندگي با قصه همراه و مأنوس بوده‌اند، همين است كه قصه را همزاد انسان دانسته‌اند و نخستين قصه‌ها را به نخستين روزهاي زندگي انسان در زمين بازگردانده‌اند.

قصه تنها، فاتح دنياي كودكان نيست، بلكه بزرگ‌سالان نيز لحظة شنيدن قصه، درست مثل كودكان، با قصه جاري و همراه مي‌شوند و صميميت و صفاي كودكانه مي‌يابند. نوشته‌اند كه مصريان قديم همراه با بزرگان و به‌ويژه فرعونيان، قصه‌گويي دفن مي‌كردند تا براي او قصه بگويند و غم تنهايي و غربت را در قبر فراموش كنند. پادشاهان ايراني، قصه‌گوياني داشته‌اند. شهرزاد قصه‌گو در هزار و يك‌شب نمونه‌اي از اين قصه‌گويان است. در هفت‌پيكر نظامي دختران افسانه‌گو، بهرام گور را به قصه‌هاي خويش ميهمان مي‌كنند. نقش قصه در تربيت انسان تا بدان‌جا است ها‌ست كه كتاب‌هاي آسماني با شيوه‌اي خاص داستان‌هايي را براي تذكر، هدايت و ارشاد مطرح كرده‌اند. تورات، انجيل و قرآن سرشار از داستان‌هاي انبياء، اقوام و تمدن‌هايي است كه آمده‌اند و رفته‌اند و زندگي آنها چراغ راه ديگر انسان‌ها شده است.

شايد نخستين قصه، قصه آدم و حوا باشد كه با فريب شيطان، از بهشت خدا رانده شدند. شايد حضرت آدم (ع) به‌عنوان اولين قصه‌گو، بارها قصه رانده شدن خويش از بهشت را براي فرزندانش تعريف كرده باشد تا عبرت بگيرند و فريب نخورند (رحمان دوست، 1377). آفرينش قصه پاسخ بةكي از نيازهاي روحي انسان است و تا انسان، اين موجود پيچيده به حيات خود ادامه دهد، هنر ديرپاي قصه‌گويي نيز زنده خواهد بود و همچون رودي حيات‌بخش در بستر زندگي بشر جريان خواهد داشت (حنيف،1384). مسلماً علاقه به قصه را خداوند مهربان در نهاد انسان نهاده است، زيرا خداوند از زير و بم آفريدة خود دقيقاً آگاه است و در تمام كتاب‌هاي آسماني به زبان قصه با انسان سخن گفته است.

قرآن آخرين كتاب آسماني مملو از قصه‌ها و تمثيل‌هايي است كه لباس سخن حقّ پوشيده‌اند و ماجراي اقوام و مردم گذشته را براي مسلمانان و مخاطبانش نقل مي‌كند تا عبرت حاصل آيد و تجربه تلخ گذشتگان طغيان‌گر و عاصي، دوباره تكرار نشود.

انواع قصه‌ها

در مورد انواع قصه‌ها، شش گونه قابل‌تصور است: تاريخي، واقعي، تمثيلي، اسطوره‌اي، نمادين و غيبي.

  1. 1. قصه تاريخي؛ قصه‌اي است كه محتوا و ماجراي آن در يكي از هنگامه‌هاي تاريخ محقق شده باشد. قصه تاريخي، بياني تاريخي و دقيق دارد و به ذكر جزئيات مي‌پردازد.
  2. 2. قصه واقعي؛ قصه‌اي است كه در وقتي از اوقات روزگار محقق شده، اما داراي بيان ريز جزئيات نيست و ماجراي تحقق‌يافته در ظرف زماني را بازگو مي‌كند (كه ما معتقديم قصه‌هاي قرآن از اين نوع هستند).
  3. قصه تمثيلي؛ براي آوردن ضرب‌المثل از قصه تمثيلي مي‌توان ياد كرد كه تخيلات يك نويسنده، به آن افزوده مي‌شود و رنگ و لعاب به خود مي‌گيرد تا مَثَل خود را عرضه كند و مخاطب نتيجه اخلاقي بگيرد.
  4. قصه اسطوره‌اي؛ فرق قصه اسطوره‌اي با تمثيلي اين است كه اسطوره‌اي يك دروغ محض و يك تخيل كاملاً ناب است. بايد توجه داشت كه اين اسطوره با اسطوره‌اي مثل شخصيت اسطوره‌اي – كه در كتب جديد نوشته شده، مثل فلان نماد و فلان پهلوان - فرق دارد و نبايد در اينجا مشتبه شود.

اگر بخواهيم مثالي براي قصه اسطوره‌اي بياوريم، مي‌توانيم به شاهنامه فردوسي اشاره كنيم كه قهرمانان قصه‌اش واقعيت خارجي نداشته و به معني مطلق، تخيل بوده‌اند. اسطوره بر سبيل تمثيل نيست و تحققش بسيار دور از ذهن است.

  1. قصه نمادين و سمبليك؛ قصه رمزي و سمبليك به قصه‌اي گفته مي‌شود كه مبتني بر عناصر نمادي باشد مثل فلان رنگ و فلان حيوان كه در فرهنگ‌هاي مختلف، نمادي از مظاهر مختلف است؛ و قصه‌اي كه مبتني بر چنين عناصري باشد، قصه نمادين ناميده مي‌شود.
  2. قصه غيبي؛ به قصه‌اي گفته مي‌شود كه محتوا و ماجرايش در جهان شهود تحقق پيدا نكرده است و مربوط به عالم غيب است. در مباحث مختلف و مفصلي كه شده، برخي خواسته‌اند تمام اين انواع شش‌گانه را به قصه‌هاي قرآن نسبت دهند.

با اندك تأملي در قصه‌هاي قرآن در مي‌يابيم كه اين دسته‌بندي‌ها براي قصه‌هاي قرآن باطل است و در قرآن فقط قصه‌هاي واقعي داريم ولاغير! حتي قصه تاريخي هم در قرآن نيست از گونه‌هاي قصه فقط مي‌توان قصه واقعي را براي قرآن تصور نمود (حسيني و محدثي، 1381).

ويژگي قصه چيست؟

قصه اگر به‌مثابةك اثر هنري تلقي شود (كه چنين است) بايد مانند هر اثر هنري ديگر سه ويژگي زير را دارا باشد:

الف) بايد نوآوري داشته باشد. در قصه بايد نسبت به نوع معمول و پيش‌پا افتاده، بدعت و نوآوري وجود داشته باشد كه همگان قادر به آن نباشند (و همان‌گونه كه مي‌دانيد تحدي در همه‌جاي قرآن و حتي قصه‌هايش وجود دارد).

ب) زيبايي ساختاري داشته باشد؛ يعني از حيث جمالي بايد زيبا باشد.

ج) از لحاظ نحوه بيان، قدرتمند باشد، يعني قدرت تعبير و نحوه بيانش به‌گونه‌اي باشد كه بتواند از ديگر تعبيرهاي هنري ممتاز شود.

اين سخن كه در قصه‌هاي قرآن هر سه ويژگي فوق وجود دارد، ادعاي درستي است، چراكه از نوآوري و زيبايي ساختاري و قدرت تعبير برخوردار است (حسيني و محدثي، 1381).

معيارهاي انتخاب قصه

داستان، محور يك تجربه اصيل قصه‌گويي است، چراكه بدون داستان، قصه‌گويي وجود ندارد؛ همچنين آماده كردن داستان نيز مقوله ديگري است كه قصه‌گو بايد به آن توجه خاصي داشته باشد. منبعي كه قصه‌گو براي انتخاب كردن داستان در اختيار دارد، پهنه ادبيات شفاهي و مكتوب جهان است. او بايد به جمع‌آوري قصه‌هايي متناسب باشخصيت و سبك خاص خود بپردازد و براي انتخاب قصه به سؤالات زير جواب دهد:

  1. آيا داستان، قصه‌گو را برمي‌انگيزاند؟
  2. آيا دوست دارد ديگران را در آن سهيم كند؟
  3. آيا او مي‌تواند از عهده گفتن اين داستان برآيد؟
  4. فضا و محتواي داستان با شخصيت قصه‌گو متناسب است؟
  5. آيا اين قصه براي گفتن مناسب است يا خواندن آن براي بچه‌ها بهتر است؟
  6. آيا اين قصه با گروه سني شنوندگان متناسب است؟
  7. آيا طول قصه براي شنوندگان مناسب است؟
  8. آيا براي خردسالان طولاني و يا براي بزرگ‌سالان كوتاه نيست؟ (ناظمي، 1385).

ارزش‌هاي تربيتي قصه و قصه‌گويي در تعليم و تربيت كودك

ارزش‌هاي تربيتي قصه‌گويي را مي‌توان چنين خلاصه كرد:

  1. پرورش قدرت بيان و تكلم؛
  2. سرگرمي؛
  3. افزايش تجارب كودك؛
  4. پرورش ذوق هنري؛
  5. آشنايي با مشكلات و حل آنها‌؛
  6. افزايش معلومات و توسعه اطلاعات عمومي؛
  7. پرورش عزت‌نفس، جرئت ورزي و شهامت؛
  8. انتقال فرهنگ (آشنايي با فرهنگ بومي و پايبندي به آن)؛
  9. ايجاد روحيه دوستي(جعفري مفرد طاهري، 1387)؛
  10. پرورش تخيل و تفكر كودك (صباغيان، 1386)؛
  11. تلطيف عواطف و احساسات؛
  12. شناخت بيشتر محيط؛
  13. گسترش گنجينه لغات؛
  14. تعليم ارزش‌هاي اخلاقي (حنيف، 1383)؛
  15. تحريك قوة ابتكار و ابداع در كودكان؛
  16. ايجاد عشق و علاقه به ادبيات در كودكان؛
  17. رشد اعتمادبه‌نفس كودك و علاقه‌مند ساختن او به آزادي و عدالت اجتماعي؛
  18. برآوردن نيازهاي عاطفي كودك و آماده ساختن او براي دريافت پيام‌هاي اخلاقي و انساني و شهروندي خوب بودن؛
  19. آشنايي با صفات پسنديده و بيزاري از كارهاي ناپسند(پشت‌دار، 1376).

اهميت قصه در تربيت كودك

افلاطون در كتاب جمهوريت اين‌چنين به بيان اهميت قصه براي كودكان مي‌پردازد:

بايد پرستاران و مادران را وادار كنيم كه فقط حكايت‌هايي را كه پذيرفته‌ايم، براي كودكان نقل كنند و متوجه باشند كه پرورشي كه روح اطفال به‌وسيله حكايات حاصل مي‌كند، به‌مراتب بيش از تربيتي است كه جسم آنها به‌وسيله ورزش پيدا مي‌كند (رحمان دوست، 1377).

قصه و قصه‌گويي پديده‌اي است كه قدمت آن به قدمت پيدايش زبان و گويايي آدميزاد است. آن‌چنان ‌كه تقريباً هيچ قوم و ملت كهني را نمي‌توان يافت كه داراي قصه‌ها و حكايت‌هاي مذهبي، حماسي، اجتماعي و امثال آن نباشد. در همه قرون گذشته قصةك نوع وسيله براي ارضاي نيازهاي رواني كودكان، نوجوانان و حتي بزرگ‌سالان بوده است . به‌طوركلي قصه بيش از ساير وسايل تربيتي در رفتار كودك مؤثر است، به‌شرط آنكه درست و دقيق انتخاب شود. قصه مي‌تواند ريشه بسياري از انحرافات را در كودكان و نوجوانان بخشكاند و تأثيرات عمده تربيتي بر آنها‌ داشته باشد. بچه‌ها مي‌توانند با خواندن و شنيدن قصه‌ها به سرمايه‌هاي تمدن و ميراث فرهنگي خود دست يابند، با آداب و سنن جامعه خويش و جامعه جهاني آشنا شوند و خود را براي زندگي آينده آماده‌تر سازند.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۲ بهمن ۱۳۹۸ساعت: ۰۳:۳۹:۳۴ توسط:zhalezibayi موضوع:

تأثير قصه در خلاقيت و رشد ذهني، عاطفي و اجتماعي كودكان

تأثير قصه كودكانه در خلاقيت و رشد ذهني، عاطفي و اجتماعي كودكان

 

در اهميت قصه گويي و خواندن با كودكان مي‌توان با نقل قولي از افلاطون صحبت را شروع كرد. افلاطون مي‌گويد: «بايد پرستاران و مادران را وادار كنيم فقط حكاياتي را كه پذيرفته‌ايم براي كودكان نقل كنند و متوجه باشند پرورشي كه روح اطفال از راه گفتن حكايات به دست مي‌آورد، به مراتب بيش‌تر از تربيتي است كه جسم آن‌ها با ورزش پيدا مي‌كند.» قصه‌ها و افسانه‌ها همواره در رشد و كمال ذهني و فرهنگي انسان‌ها مؤثر بوده‌اند و به نوعي زندگي اجتماعي و فرهنگي مردم، شيوهٔ كار و توليد آن‌ها و رفتار، تفكر، احساس، مذهب، اخلاق و اعتقادات هر جامعه را نشان داده‌اند.

انسان‌ها براي فرار از ناكامي‌ها و نابرابري‌هاي اجتماعي و اقتصادي و محروميت‌هاي گوناگون، آرزوهايشان را با آرامش خيال در قالب افسانه‌ها، قصه‌ها، متل‌ها، ترانه‌ها و لالايي‌ها گفته‌اند. قصه از ابتداي آفرينش تا كنون وجود داشته است و شايد نخستين قصه، قصهٔ آدم و حوا و نخستين قصه گو حضرت آدم باشد كه ماجراي رانده شدنش از بهشت را براي فرزندانش تعريف كرد.

قصه گويي هم چنين به عنوان روشي براي آموزش ارزش‌هاي اجتماعي و اخلاقي استفاده شده است. تأكيد افلاطون و ارسطو بر قصه گويي براي كودكان نيز از همين جنبه است. قصه دربارهٔ انسان‌ها و اشياء به صورتي متفاوت و با زباني خوشايند، آن‌ها را به آموختن ترغيب مي‌كند. درون مايهٔ اصلي قصه‌ها آرزوي انسان‌ها بوده و هست. در واقع انسان‌ها نيازهايشان را با زباني ساده و قابل فهم در قصه بيان مي‌كنند. طرح مسائل هيجان انگيز و عجيب و ظهور عوامل طبيعي، غير طبيعي و متافيزيكي باعث مي‌شود شنوندگان از شنيدن قصه لذت ببرند و انگيزهٔ يادگيري در آن‌ها بيش‌تر شود. كودكان با شنيدن افسا نه‌ها، اسطوره‌ها و قصه‌هاي قومي دربارهٔ جهان و آنچه در آن است اطلاعاتي به دست مي‌آورند و در ذهن خود، آرزوهاي مطلوبشان را شكل مي‌دهند.

تقريباً تمام افسانه‌هاي اقوام و ملل گوناگون اين ويژگي را دارند. در قصه تمايلات دروني افراد تجسم خارجي مي‌يابد و چهره‌ها و حوادث آن قابل فهم مي‌شود. در طب سنتي هندو براي بيماران رواني قصه‌اي مي‌گفتند كه مشكل خاص او را مجسم مي‌كرد و از او مي‌خواستند دربارهٔ آن فكر كند. در اين روش انتظار داشتند وقتي بيمار به داستان فكر مي‌كند، هم ماهيت دشواري‌ها و گرفتاري‌هاي آزاردهندهٔ زندگي خود ر ا بشناسد و هم راه حلي براي درمان آن پيدا كند. از ميان آن چه داستان دربارهٔ نااميدي‌ها، اميدها و پيروزي انسان بر دشواري‌ها و گرفتاري‌ها مي‌گفت، بيمار مي‌توانست نه فقط چاره‌اي براي مشكل خود بيابد، بلكه هم چون قهرمان داستان راهي نيز براي بازيابي خويش كشف مي‌كرد.

اما اهميت قصه تنها براي كمك به رشد انسان و آموختن روش‌هاي درست ِ زندگي نيست. قصه وقتي درمان كننده است كه بيمار به جزيياتي از داستان فكر كند. جزيياتي كه بيانگر مشكلات و كشمكش‌هاي دروني و كنوني زندگي فرد است و به او كمك مي‌كند به راه حل‌هاي فردي برسد.

كودكي كه با شنيدن قصه باور كرده است يك چهرهٔ به ظاهر نفرت انگيز و خطرناك ممكن است، به طرز سحرآميزي تغيير ماهيت دهد و به بهترين و دوست داشتني‌ترين دوست و ناجي تبديل شود (مثل داستان ديو و دلبر يا شاهزاده خانم و قورباغه) مي‌تواند باور كند كودكي را كه نمي‌شناسد، مي‌تواند بهترين دوست او شود. اعتقاد به حقيقت قصه به او جرئت مي‌دهد در نخستين برخورد با يك كودك ناشناس خود را كنار نكشد. قصه‌ها هم شادي آفرينند و هم آموزنده. در قصه‌ها از واژه‌هايي استفاده مي‌شود كه كودكان را تحت تأثير قرار مي‌دهد. اما بهترين شيوهٔ قصه گويي كدام است؟ در اين زمينه، روش‌هاي متفاوتي هست.

از جمله اين كه لازم است بعد از گفتن هر قصه يا هنگام قصه گويي به كودك فرصت دهيم به قصه فكر كند و دربارهٔ آن حرف بزند. اين روش از نظر عاطفي و عقلي براي كودك بسيار مفيد است. براي اين كه داستان توجه كودك را جلب كند بهتر است سرگرم كننده باشد و كنجكاوي او را برانگيزد. هم چنين لازم است تخيل كودك را فعال كند و به او كمك كند توانايي ذهني‌اش را افزايش و احساساتش را توضيح دهد.

بهتر است داستان با همهٔ جنبه‌هاي شخصيتي كودك ارتباط داشته باشد و از نيازهاي كودكانه وي سوء استفاده نكند. قصه بايد نيازهاي دروني كودك را جدي بگيرد و اعتماد او را به خود و آينده‌اش تقويت كند. آگاهي دادن به كودك دربارهٔ دنيايي كه در آن زندگي مي‌كند، پرورش عادت‌هاي مفيد و ايجاد عزت نفس و حس استقلال طلبي و گسترش خلاقيت از مهم‌ترين هدف‌هايي است كه در قصه گويي براي كودك دنبال مي‌شود. با خواندن قصه و بازگويي آن، نيروي بيان و تكلم كودك رشد پيدا مي‌كند و بر دايرهٔ لغات و اطلاعاتش افزوده مي‌شود. آيدن چمبرز در كتاب گفت و گو دربارهٔ كتاب در اين باره مي‌گويد: «يك شب كه هوا تاريك شده بود، نوهٔ پنج سالهٔ دوستم به ديدن او آمد. اين دختر از خانه‌شان تا خانهٔ پدر بزرگ تنها آمده بود. براي رسيدن به خانهٔ پدر بزرگ (دوستم) بايد از راه ِ باريكي از ميان درختان مي‌گذشت.

پدر بزرگ پرسيد: «نترسيدي كه تنها آمدي؟» دختر جواب داد: «نه، نه، پدر بزرگ، تمام راه براي خودم داستان شنل قرمزي را تعريف كردم!» كودك با خواندن يا گوش سپردن به قصه بر توجه و دقتش به پيرامون خود مي‌افزايد و دربارهٔ هر موضوع و پديده‌اي فكر مي‌كند.

او از اين راه مهارت‌هايي مثل خوب ديدن، خوب شنيدن، پرسيدن و به دنبال پاسخ بودن را به دست مي‌آورد. در اين ميان وظيفهٔ بزرگسالان تنها ايجاد اشتياق به خواندن در كودكان نيست. بلكه آن‌ها بايد براي تداوم خواندن در گروه‌هاي سني برنامه‌هايي را پيش بيني كنند تا عادت به خواندن در درون كودك، پايدار و نهادينه شود. كتاب‌هايي كه براي كودكان انتخاب مي‌شود بايد جذاب، عميق و شيرين باشند و با تجربه‌ها، نيازها، علايق و توانايي‌هاي آن‌ها هماهنگ باشد و به كنجكاوي‌ها و آرمان‌هاي بلند پروازانهٔ آن‌ها پاسخ دهد. كتاب مناسب، تخيل كودك را تقويت مي‌كند و بر تجربه‌هاي او مي‌افزايد. به او لذت مي‌دهد و او را به خواندن علاقه مند مي‌كند.

اما چه كسي بايد براي كودك بخواند و به او خواندن ياد بدهد؟

بديهي است آموزش خواندن به كودك، كاري مشترك بين مدرسه و والدين است. وظيفهٔ والدين تنها اين نيست كه براي كودك كتاب را بلند بخوانند يا به او الفبا ياد بدهند. بلكه آن‌ها بايد كودكان را به خواندن علاقه مند كنند، بر پيشرفت خواندن كودكان نظارت كنند و راهنماي آن‌ها باشند. نقش خانواده از گهواره و لالايي‌ها شروع شده و در مراحلي كه دايرهٔ فعاليت‌هاي حسي ـ حركتي كودك گسترش مي‌يابد، بازي ـ ترانه‌ها بر لالايي‌ها اضافه مي‌شود. ادبيات هر قومي پر از اشعار و ترانه‌هايي است كه در سنين ابتدايي و از راه گوش، كودك را با صداها و ساختمان شعر وقصه آشنا مي‌كند و لحظه‌هايي لذت بخش براي او خلق مي‌كند.

از جمله مهم‌ترين پيامدهاي داستان خواني، نزديك كردن اعضاي خانواده به يكديگر است. در اين جا خواندن براي كودك به يك جريان اجتماعي تبديل مي‌شود. زيرا او در معرض اطلاعات گوناگون در مورد جامعه، مردم و رويدادهاي اجتماعي قرار مي‌گيرد. وقتي پدر و مادر براي او كتاب مي‌خوانند در واقع به او الگو مي‌دهند. بردن كودكان به نمايشگاه‌ها و فروشگاه‌هاي كتاب به آن‌ها فرصت مي‌دهد بين كتاب‌ها بگردند و با كمك بزرگ‌ترها كتاب‌هاي مورد علاقهٔ خود را پيدا كنند. هم چنين عضو كردن كودكان در كتابخانه‌هاي عمومي از وظايف پدر و مادرهاست. وقتي كودك خواندن را ياد گرفت وبراي خواهر يا برادر كوچك‌تر يا پدر و مادرخود داستان خواند، حس اعتماد به نفس در او تقويت مي‌شود. با اين همه، كودكان هر قدر هم در خواندن توانا شوند و مهارت پيدا كنند هنوز نياز دارند كسي برايشان كتاب بخواند. براي كودك مفهوم خواندن چيزي فراتر از تلفظ كلمات است.

همچنين شنيدن داستان به شكل گروهي بسياردلپذيرتر از تنهايي خواندن آن است. در اين جاست كه نقش مدرسه و خواندن به صورت گروهي مطرح مي‌شود. مدرسه با برنامه ريزي صحيح، كاري را كه از خانه شروع شده است مي‌تواند پي گيري كند. مدرسه اولين جايي است كه كودكان را به طور رسمي با خواندن و متون مكتوب آشنا مي‌كند. البته شكل گيري عادت به مطالعه در مدرسه و گسترش آن به نظام آموزشي بستگي دارد. در اين ميان، نقش مهم و اساسي مدرسه در ايجاد كتابخانه را نبايد فراموش كرد. لازم است كتابخانهٔ مدرسه، انواع مواد چاپي و غير چاپي را با توجه به هدف‌هاي آموزشي و نياز دانش آموزان و آموزگاران تهيه كند. در كتابخانه فعاليت‌هاي جمعي زيادي را مي‌توان انجام داد، از جمله برگزاري جلسه‌هاي بحث و گفت و گو و نقد. نتيجهٔ اين فعاليت‌ها ايجاد عادت به مطالعه در كودكان است كه به تدريج صورت مي‌گيرد. كودكان آن چه را مي‌خوانند با زندگي خود مقايسه مي‌كنند. در واقع كتاب ديد شخصي كودكان را نسبت به زندگي‌شان شفاف مي‌كند و براي آن‌ها دريچه‌اي مي‌گشايد كه از آن ميان مي‌توانند زندگي ديگران را ببينند، بررسي كنند و دربارهٔ آن حرف بزنند. تحقيقات نشان داده است كودكاني كه از دورهٔ آمادگي و پايهٔ اول دبستان برايشان كتاب خوانده و قصه گفته‌اند، در پايهٔ ششم در خواندن و نوشتن از بهترين دانش آموزان بوده‌اند.

آن‌ها زبان و بيان نوشتاري رواني داشته‌اند و مهارت آن‌ها در استفاده از حروف ربط و جمله‌هاي وابسته براي سازگار كردن مطالب و افكار خود چشمگير بوده است. بررسي كتاب، برپايي نمايشگاه‌هاي موضوعي، برگزاري دوره‌هاي كوتاه مدت آموزشي براي بالا بردن مهارت‌هاي هنري هم چون نويسندگي، نقاشي، خطاطي، مجسمه سازي، موسيقي، قصه گويي و كارهاي دستي و هنري، از ديگر فعاليت‌هاي مؤثر در بالا بردن توان كودكان است. بهترين كتاب‌هايي كه كودكان را به بلند خواني تشويق مي‌كند كتاب‌هايي است كه تكرار زباني دارد. كتاب‌هاي تصويري بدون متن هم براي تمرين قصه گويي و تقويت زبان گفتار و نوشتار مناسب است. هر كتابي مي‌تواند كودك را به آفريدن قصهٔ خودش تشويق كند. اما قصه و قصه گويي، كار كرد مهم ديگري نيز دارد كه شايد كم‌تر به آن پرداخته مي‌شود. قصه بهترين وسيله براي فهم بزرگ‌ترين آثار ادبي و هنري است. لوئيس مك نيس، نويسندهٔ انگليسي مي‌گويد: «قصه‌هاي واقعي هميشه براي من معناي بسياري داشته‌اند. حتي وقتي دبيرستان مي‌رفتم و اعتراف به آن باعث رسوايي‌ام مي‌شد. من از مطالعهٔ داستان‌هاي عاميانه مثل قصه‌هاي هانس كريستين اندرسن، اسطوره‌ها و داستان‌هاي ملل اروپاي شمالي، آليس در سرزمين عجايب و كودكان آب شروع كردم و دوازده ساله بودم كه با مطالعهٔ شهبانوي سرزمين پريان گامي به سوي پيشرفت برداشتم.»

قصه‌ها بر خلاف شكل‌هاي ديگر ادبيات، كودك را در راه كشف هويت و معناي زندگي خويش هدايت مي‌كند. قصه به كودك مي‌آموزد براي ادامهٔ تكامل شخصيت فردي چه تجربه‌هايي ضروري‌اند. قصه به كودك قول مي‌دهد اگر شجاع باشد و در راه اين تلاش ِ طاقت فرسا و مهيب قدم بردارد، نيروهاي خير انديش و نيكوكار به كمكش مي‌آيند و موفقيت او حتمي خواهد بود. قصه‌ها به كساني كه بز دل و تنگ نظرند و كوشش نمي‌كنند هويت خويش را بيابند، اخطار مي‌كنند كه ناچار خواهند شد به يك زندگي ملال آور و يكنواخت قناعت كنند.

البته اگر به سرنوشت بدتري دچار نشوند. اسطوره‌ها، داستان‌هاي مذهبي و قصه‌ها، نيروي تخيل كودك را تغذيه و تقويت مي‌كنند. اين گونه داستان‌ها به مهم‌ترين پرسش‌هاي كودك پاسخ مي‌دهند و عامل مؤ ثر و مهمي در تربيت اجتماعي آن‌ها هستند. دريغ كه اين داستان‌ها از كودكان امروز گرفته شده است و به صورت ابتر، در فيلم‌ها و سريال‌ها نشان داده مي‌شوند و امكان پرورش تخيل را از كودكان مي‌گيرند. ادبيات به شيوه‌هاي گوناگون باعث رشد عاطفي كودكان مي‌شود.

داستان‌هاي علمي – تخيلي، آن‌ها را به تأمل و انديشه در بارهٔ آينده وا مي‌دارد. داستان‌هاي واقع گراي نو كودكان را نسبت به شناخت انسان امرزي و رابطه‌اش با محيط زيست كنجكاو مي‌كند. كودك به كمك ادبيات با شيوه‌هاي برخورد انسان‌ها و دشواري‌هاي زندگي خود آشنا مي‌شود و از شخصيت‌هاي داستان‌ها مي‌آموزد چگونه گرفتاري‌هاي مشابه را رفع و احساس ديگران را درك كند. با الهام از همين تجربه‌هاست كه كودكان به نوشتن يا بازگو كردن قصه‌هايي ساخته و پرداختهٔ ذهن خود يا اجراي نمايش بر انگيخته مي‌شوند. جورج شانون مي‌گويد: «انسان در دوران كودكي به ارزش‌هاي ادبيات دست مي‌يابد و تأثير عميق آن در بزرگسالي پديدار مي‌شود.» خواندن و آشنايي با ادبيات بر كودكان اثرات متفاوتي دارد، چنان كه جون گليزر مي‌گويد: «ادبيات در رشد عاطفي كودكان سهيم مي‌شود. سهم ادبيات در بروز احساسات و عواطف و به دست دادن تصويري از اين احساس‌ها و شناسايي آن است.» كودكان نسبت به آن چه مي‌خوانند واكنش نشان مي‌دهند. واكنش‌هاي كودكان نسبت به ادبيات از پيدايش و پيشرفت عوامل متفاوتي تأثير مي‌پذيرد و رشد و پرورش زباني، شناختي، اجتماعي و اخلاقي در كودكان بر شيوهٔ برداشت آن‌ها از يك داستان تأثير مي‌گذارد.

باورها، انتظارها، مهارت خواندن، موقعيت اقتصادي، اجتماعي، جنس، سبك فردي خواننده در خواندن او و اثر پذيري‌اش دخالت دارند. معمولاً متن‌هاي ادبي ساختارهاي روايي متفاوتي دارند از نسبتاً ساده در قصه‌هاي عاميانه تا طرج هاي تودرتو، مفصل و بلند در رمان با درونمايه هاي در هم پيچيده، شخصيت پردازي‌هاي مشروح و زبان پيچيده. هر گونهٔ ادبي ويژگي منحصر به فردي دارد و كاركردي متفاوت. كتاب‌ها در انواع گوناگون به كودكان امكان مي‌دهند انگيزه‌هاي شخصي و انگيزه‌هايي را كه بر ديگران تأثير دارند درك كنند و نسبت به آن‌ها واكنش نشان دهند.

منابع:

۱-شناخت ادبيات كودكان: گونه‌ها و كاربردها. دونا نورتون. مترجمان: منصوره راعي، ثريا قزل اياغ وديگران. تهران: نشر قلمرو.۱۳۸۲

۲-افسون افسانه‌ها، برونو بتلهايم، ترجمهٔ اختر شريعت زاده، تهران: انتشارات هرمس، ۱۳۸۱

۳-برايم بخوان. برنيس اي. كولينان، ترجمهٔ فاطمه امين ناصري، تهران: دفتر پژوهش‌هاي فرهنگي.۱۳۸۲

۴-Straight Talk About Reading,Susan L.Hall and Louisa C.Moats.Published by Contemporary Books.‎ -

۵- هنر و فن قصه گويي. الين گرين. ترجمه: طاهره آدينه پور. تهران: انتشارات ابجد.۱۳۷۸ ترجمه و تدوين: فرمهر منجزي


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۲ بهمن ۱۳۹۸ساعت: ۰۳:۲۴:۳۷ توسط:zhalezibayi موضوع: